مدرسه دینی دارالسنة زرآباد چابهار

مدرسه دینی که شهید دکتر احمد سیاد رحمه الله آن را تأسیس نموده است.

مدرسه دینی دارالسنة زرآباد چابهار

مدرسه دینی که شهید دکتر احمد سیاد رحمه الله آن را تأسیس نموده است.

حجاب

بسم الله الرحمن الرحیم

 

  ای ردایت پرده ئ ناموس ما                 تاب توسرمایه فانوس ما

  طنیت پاک تومارارحمت است            قوت دین واساس ملت است

             کودک ماچون لب از شیرتوشست             لااله آموختی اورانخست

    فطرت تو جزبهاداردبلند                  چشم هوش ازاسوه زهرا مبند 

      تاحسین شاخ توبار آورد                         موسم پیشین بگلزارآورد   

 {اقبال لاهوری} 

خدارا سپلس می گوییم که در تاریکی وظلمت این قرن پرفتنه وفساد،زمانیکه تمسک به دین مانند چنگ زدن به شراره های آتش است تعدادی قابل توجه از خواهران مسلمان معتقد به اصول ومبادی اندو علاقه دارندتا حجاب شرعی راکه قلعه ای محکم دربرابر فساد جامعه  است حفظ نمایند . 

بله،ددستهای پلید استعمار گران غرب وپیروان آنها دست به کارشده است تا باروشهای مختلف، جامعه اسلامی رابه فساد وفحشاءبکشد،یکی از این روشها برداشتن حجاب است که دشمن در این قرن اخیربرای برداشتن حجاب از هیچ کوششی دریغ ننموده است،یکی از سرکرده های غربی میگوید جام شراب ویک زن بی حجاب وخواننده درخراب کردن امت اسلامی آنگونه اثری دارند که هرگز هزاران تانک ازپس انجام آن برنمی آیند پس آنان رادرعشق درمادیات وشهوات غرق کنید.

گاهی حجاب رامخالف آزادی وگاهی حجاب را علامت عقب افتادگی وبازگشت به 1400سال پیش وگاهی هم بی حجابی راپیشرفت و تمدن نام نهاده همه این تلاشها برای این بوده تا زن مسلمان رااز حجاب عاری نماید وبی حجابی رادر جامعه اسلامی رواج دهد پس ای خواهرمسلمان آنهایی که به نام آزادی دموکراسی می خواهند عزت وکرامت وشرافت اسلامی ات راپایمال نمایند وتورا به کوچه وخیابان بکشند دلسوز وخواهان آزادی ات نیستند بلکه میخواهند جامعه اسلامی رابه فساد بکشند پس برتواست که باحفظ حجاب اسلامی ارزشهای اسلامی راحفظ کنی زیراتو نصف امتی .

ونصف دیگرامت ازتوبه دنیا می آینددرنتیجه توهمهء امتی .

خواهرم:توبایستی بصورتی شایسته به لباست اهتمام ورزی وبرای خود شخصتی داشته باشی توبایستی که دربذل جان ومال خدیجه در فقه دین به عائشه ودرحجاب وعفت به فاطمه ودرحفظ ونگهداری دین خداوند  به آل یاسر اقتدا کنی .

خواهرم :اگر دارای هیکلی زشت وصوزتی ناز زیبا میبودی آیاکسی حاضر میشد که فقط به این علت که زنی روشنفکر ودانا هستی تصویرت رابرمجله ای چاپ کنند؟آیاکسی را می یافتی که جحت تبلیغ هر کالایی تصویر چهره ات پوسترها چاپ کنند؟؟؟پس بدان خواهرم :که آنان فقط میخواهند از چهره زیبا وصدای لطیف توبهره مند شده ولذت ببرندپس هرگاه این خصال وخصوصیات رادر تونیافتند همانند کالائی وقدیمی که مدت صلاحیت آن به بپایان رسیده است تورارها می کنند وفرآموش خواهی شد.

حجاب یعنی چه؟حجاب یعنی پوشاندنیدن زن تمام زیبائی هاوزینت های بدن ولباسش بوسیله جلباب{چادر}ازدید نامهرمان. 

«حجاب عفاف است»

خداوند متعال تعهد به حجاب رانشانه عفت وپاکدامنی قرارداده است میفرماید {{یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا} (59) سورة الأحزاب ای رسول الله {صلی الله علیه وسلم} به زنان ودختران خود وزنان مومن بگو:روپوشهای خود رابه خوبی برخود بیندازدبااین پوشش،بهتر عفت وپاکدامنی آنها شناخته میشود درنتیجه (ازطرف افراد مریض)مورداذیت وآزار قرارنمیگیرند .

این آیه اشاره به این مطلب داردکه شناختن محاسن وزیبایی های زن ازطرف افرادنامحرم باعث اذیت وآزار وی میشود وخویشاوندان راهم درفتنه ودردسری ندارد.

«حجاب پوشش است»

رسول الله {صلی الله علیه وسلم} میفرماید:{الله بسیار پرده پوش وباحیاء است وحیاءوستررادوست دارد}وهمچنین میفرماید{هرزنی لباسش راخارج از خانه اش بیرون بیاوردخداوندپرده اش رامی درد}

 

«حجاب حیاءو عزت است»

رسول الله {صلی الله علیه وسلم} میفرماید:{هر دین،اخلاقی دارد،واخلاق دین اسلام حیاء است}ودرجای دیگر میفرماید:{حیاءاز ایمان است وجای ایمان دارباحیاءدربهشت است}وهمچنین میفرماید{حیاءوایمان باهم گره خورده انداگریکی برداشته شود،دیگری هم برداشته میشوددرنتیجه حجاب موافق وسازگار باحیایی است که در خلقت زن ،نهفته است}{بی حجاب باعث لعنت ودوری از رحمت خدا میشود}رسول الله {صلی الله علیه وسلم} میفرماید{بزودی درپایان امت من زنانی می آیند که به ظاهر ،لباس پوشیده اند ولی درواقع عریان ولختند،آنها رالعنت کنید،زیرا آنها ملعونند}

 

«بی حجابی حیوانیت وعقب ماندگی است»

برهنگی طبیعت وخصلت حیوانات است ،هرگاه انسان بسوی آن گرایش پیداکندبه عقب برمیگردد وبه مرتبه ای پایین تر از مرتبه انسانیت سقوط میکند.

بی حجابی دلیل برفساد فطرت،کمی حیاء،بی غیرتی وحیوانیت است .

ای زنی که لباست راتازانوهابالازده ای!‍ازکدام رودخانه میخواهی بگذری وعبور کنی؟

لباس تومانند سایه صبح است ،که لحظه به لحظه کوتاهتر میگردد گمان میکنی که مردم نمی فهمند امادر واقع این توهستی که به حیوانیت تن میدهی .

«گروهی که رسول الله {صلی الله علیه وسلم} آنهاراندید ومادیدیم »

رسول الله {صلی الله علیه وسلم} فرمودند:{دوگروهند ازاهل آتش هستند که من آنهارا ندیده ام !قومی که شلاقهایی مانند همانند دم گاو بدست داشته ومردم رامی زنند،ودیگرزنانی لباس پوشیده ،درحقیقت لختند،خودشان از راه حق دورند ودیگران رامنحرف واز راه حق دور میکنند،که سرآنه مانند کوهان کج شده شتراست آنها به بهشت وارد نمیشوند وهرگز بوی آن نیز به مشامشان نمی رسد ،حالانکه بوی بهشت از مسافتهای دور به مشام می رسد }«روایت ازصحیح مسلم»

این پیش بینی رسول الله {صلی الله علیه وسلم} هم اکنون به وقوع پیوسته است وآنان را به آنصورت وصف نموده است گویاکه توبه آنها نگاه میکنی ومیبینی.

لباس رقیق وکوتاه به تن دارند که پوست بدن از خلال آن پیدااست  پس اسما لباس نام داردولیدر حقیقت پوششی برای بدن نیست .

دیگران راباآرایش وزینت خودازاطاعت الله وحیاءوعفت دورمیکنندودلهای مردان رابه خود می ربایند.

آرایش وفرم موی آنها بصورتی است که آنان راشبیه کوهان شتر نموده اند.

 

«شرایط حجاب شرعی دراسلام»

1- پوشانیدن همه بدن زن بنابرقول راجح.

2- خود حجاب زینت نباشد.

3- ضخیم باشدنازک وشفاف نباشد .

4- لباس حجاب بایدفراخ وگشاد باشدتنگ نباشد.

5- معطر وخوشبو نباشد

6- شبیه لباس مردان نباشد

7- شبیه لباس زنان کافر نباشد

8- هدف از آن شهرت میان مردم نباشد

« رهنمودهایی دررابطه با چهره آرایی وآرایش زنان »

بابزگشت به کتاب الله وسنت رسولش وهمچنین نگاه کردن ازدیدگاهی صحیح وپس از موازنه امور اینگونه نتیجه میگیریم که بریک زن واجب است که صورت خود را از مردان بیگانه وکسانیکه از محارم اونبوده وهمچنین شوهراو نیز نمی باشند بپوشاند.

وکسی که به مصائب گریبانگرمردم دراین ایام نگاه کند خواهد یافت که این مصیبت به علت سهل انگاری مردم درمورد پوشانیدن صورت وزینتها بوده است که باعث شده زن در مسائل سهل انگاری کند تاجاییکه یک زن سروصورت وگردن وسینه وبازوانش رادربعضی از کشورهی اسلامی بدون هیچ مبالاتی در معرض دید همگان قرار می دهد .

پس باید به صراحت به زنان گفت که تقوای خداوند پیشه نموده وبه حجاب واجبی که همه بدن آنان از غیر شوهران ونامحرمانشان میپوشانند وهیچ فتنه ای بدنبال ندارد آراسته گردند.

وازاموردیگری که باید از دیده شرع وعقل باز نگری شوند این است که بسیارپیش آمده است که میبینیم که دختر ویازن جوان از خانه بسوی بازار راه می افتد درحالیکه لباسی فتنه انگیز وزیبا به تن دارد.

اودست بند طلایش را به دست میکندوپرده از بازوآن می گشایدتااین طلاها آشکار گردند فتنه ای است بس بزرگ ومهنتی بسیار عظیم.

اوخود رابه عطری خوشبو می آلاید که بوی آن هرصاحب قلبی به خود مفتون می کند .

آری اواز خانه بیرون شده وبا گامهائی سخت بسوی بازار راه می افتد .همانگونه که قویترین مردان پای برزمین میکوبند انگار می خواهدهمه مردم قوت ونشاط اورا دریابند وگاهی نیز دوستی از دختران دیگر به همراه داردومی توان صدای خنده وشوخی آنان رابراحتی شنید. گاهی نیز معمولا این یکی به  آن یکی تنه می زند تابهانه ای برای خنده بیابند .

مسائلی ازاین قبیل بسیار زیادند که همه از اسباب فتنه اند وازرهنمودهای اسلام وطریقت امت اسلامی بدور است.

پس خواهر مسلمان توبه کن وبسوی خدا برگرد وسخن حضرت موسی (علیه السلام) راورد زبان کن وبگو:{ { وَعَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَى}پروردگارا : بسوی توشتاب نمودم تا خشنود شوی .

از الله تعالی خالصانه می خواهیم که همواره به ما حق رابصورت حق بنمایاند

و صلی الله تعالی علی خیر خلقه محمد وعلی آله واصحابه اجمعین

توحید2

تنها دانستن الله تعالی در پادشاهی:

 یک مسلمان  باید معتقد باشد که هیچ کس بر مخاوقات پادشاهی نمی کند مگر آفریدگارشان؛ چنانکه الله متعال می فرماید:

وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (آل عمران/189)

و پادشاهی آسمانها و زمین از آن الله است

و در جایی دیگر می فرماید:

قُلْ مَن بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ (مومنون/88)

بگو : آیا چه کسی فرماندهی بزرگ همه چیز را در دست دارد؟

اما آنچه که در اثبات پادشاهی و فرمانروایی بغیر از الله آمده مانند فرموده الله:

إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ (مومنون/5)

مگر از همسران یا کنیزان خود ، که در این صورت جای ملامت ایشان نیست

أَوْ مَا مَلَکْتُم مَّفَاتِحَهُ (نور/61)

یا خانه هائی که کلیدهای آنها در اختیار شما است

پادشاهی محدودی است که شامل چیزهای کمی از مخلوقات می شود ، همچنین انسان مالک آنچه که در دستش هست می باشد آما آنچه که در دست دیگران است مال وی نیست و او مالک آن نیست با این همه این پادشاهی انسان یک پادشاهی ی سستی است من حیث وصف . زیرا انسان مالک مطلق آنچه که در دستش هست نیز نمی باشد و نمی تواند در آن هرطور که می خواهد دخل و تصرف کند مگر بر حسب آنچه که به وی از جانب شرع اجازه داده شود.

مثلا: اگر شخصی بخواهد که مالش را بسوزاند و یا حیواناتش را عذاب دهد به او می گوییم که این کار جایز نیست.

اما الله تعالی در مخلوقاتش مالک مطلق است که شامل همه جوانب می شود.

تنها دانستن الله در تدابیر امور:

این است که انسان معتقد باشد که هیچ تدبیر کننده و گرداننده اموری نیست مگر الله تعالی؛ چنانکه فرموده:

قُلْ مَن یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ أَمَّن یَمْلِکُ السَّمْعَ والأَبْصَارَ وَمَن یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیَّتَ مِنَ الْحَیِّ وَمَن یُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ* فَذَلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ (یونس/31.32)

بگو : چه کسی از آسمان و از زمین به شما روزی می رساند ؟ یا چه کسی بر گوش و چشمها توانا است  ؟ یا چه کسی زنده را از مرده ، و مرده را از زنده بیرون می آورد  یا چه کسی امور  را می گرداند ؟ خواهند گفت : آن خدا است ، پس بگو : آیا نمی ترسید و پرهیزگار نمی شوید * آن ، خدا است که پروردگار برحق شما است. آیا سوای حق جز گمراهی است ؟ پس چگونه باید از راه به در برده شوید ؟

اما تدبیر انسان در آنچه که در دستش است محصور به اجازه شرع می باشد.

این نوع توحید(ربوبیت) را مشرکینی که الله در میانشان پیامبر مبعوث نمود نیز قبول داشتند و بدان اقرا می کردند چنانکه الله متعال می فرماید:

(وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ ) (زخرف/9)

اگر از مشرکان بپرسی که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است ، قطعاً خواهند گفت : خداوند با عزّت و بس آگاه .

آنان ایمان داشتند که تدابیر امور به دست الله است و اوست پادشاه آسمانها و زمین .

همچنین  هیچ یک از آدمیان  ( به جز دهریون) منکر وجود الله نبودند و هیچ کس نگفته که جهان دارای دو پادشاه و آفریدگار مساوی و برابر می باشد .

پس هیچ کس منکر توحید ربوبین نشده نه از حیث قبول نداشتن و نه از جهت شریک برابر قرار دادن. مگر آنچه که فرعون از روی عناد و تکبر منکر این امر بود که  پروردگار جهان الله است. الله تعالی حکایت وی را اینگونه بیان می دارد:

فَقَالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَى (نازعات/24)

و گفت : من والاترین معبود شما هستم !

و(مَا عَلِمْتُ لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرِی ) (قصص/38)

من خدائی جز خودم برای شما سراغ ندارم

 و این از روی تکبر بود زیرا  فرعون یقین داشت که پروردگار آسمانها و زمین کسی دیگر است چنانکه الله تعالی بیان می نماید:

وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْماً وَعُلُوّاً (نمل/14)

ستمگرانه و مستکبرانه معجزات را انکار کردند ، هر چند که در دل بدانها یقین و اطمینان داشتند

 و داستان موسی را که با وی مناظره می کرد این طور بیان می دارد:

لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ (اسراء/102)

تو که می دانی که این معجزه های روشنی بخش را جز صاحب آسمانها و زمین نفرستاده است

پس فرعون نیز هم می دانست که پروردگار  آسمانها و زمین الله است.

 و شریکی  مساوی و برابر برای الله  را مجوسیان نیز انکار می کردند چنانکه معتقدند:

همانا برای جهان دو آفریدگار است که یکی تاریکی و ظلمت و دیگر نور است. اما این دو را از چند جهت  مساوی قرار نمی دادند چنانکه می گویند:نور بهتر از تاریکی است زیرا نور خیر را آفریده و تاریکی بدی ها را ؛ لذا آنچه که خوبی می آفریند بهتر از آنچه که بدی می آفریند است، و نیز تاریکی نیستی و عدم است در حالی که نور روشنایی است پس نور در ذاتش کامل تر است . و همچنین معتقدند که بین این دو فرق سومی نیز وجود دارد و آن این است که: نور بر اساس اصطلاح فلاسفه قدیم است در حال که در مورد تاریکی اختلاف نظر وجود دارد که آیا قدیم است یا محدث.

دلایل عقلی مبنی بر اینکه آفریدگار جهان یکتاست:

الله تعالی می فرماید:

مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذاً لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ (مومنون/91)

الله نه فرزندی برای خود برگرفته است و نه خدائی با او بوده است ، چرا که اگر خدائی با او می بود ، هر خدائی به آفریدگان خود می پرداخت و هر یک از خدایان بر دیگری برتری و چیرگی می جست .

اگر ما برای جهان دو آفریدگار قائل شویم؛ در این حالت هر کدام از آفریدگاران می خواهد که در خلقت تنها و مستقل باشد چنانکه عادت پادشاهان است زیرا راضی نمی شود که دیگری در ملکش شریک باشد.

 در این حالت هر کدام پادشاهی و ملک می خواهند که به ناچار یکی بر دیگری پیروز شود و یا اینکه نمی توانند بر هم غلبه کنند؛ لذا اگر یکی بر دیگری غلبه کند ربوبیت تنها برای او ثابت می شود و چنانچه از این امر عاجز نشوند و هیچ یک نتواند بر دیگری غالب گردد ربوبیت آنها از بین خواهد رفت، زیرا عاجز و ضعیف شایسته نیست که آفریدگار قرار گیرد.

معامله نقد ونسیه

معامله نقد ونسیه  

 

و یا همان قسطی با افزایش قیمت درمقابل مدت  

 

ازآنجائی که در اسلام معامله حلال و سود و ربا حرام قرار داده شده است همانگونه که الله مهربان در سوره بقره آیه  275(أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا ....) بسیاری از مردم بنا بر عدم آگاهی از مسائل شرعی ؛ معاملات سودی انجام می دهند به این بهانه و دلیل که این یک معامله است و در اسلام معامله جایز است.

برای این برادران باید گفت آری در اسلام معامله جایز است ولی هر معامله ای نه ؛ بلکه بسیار از معاملات است که اسلام آنها را ممنوع قرارداده است لذا نمی شود به هرمعامله؛ به بهانه ی این که یک معامله است آن را جایز دانست .

ما می توانیم به طور مختصر به گوئیم که اسلام معاملات را به دو دسته جائز و ناجائز تقسیم می کند ومعامله ی نقد ونسیه و یا همان قسطی با افزایش قیمت درمقابل مدت؛ از معاملاتی است که شریعت آن را حرام و ممنوع قرار داده است .

اسلام برای این مسأله چنین می گوید:

عن أبی هریرة قال قال النبی صلى الله علیه وسلم من باع بیعتین فی بیعة فله أوکسهما أو الربا .(این حدیث را ابوداود در سنن خویش ، حدیث شماره 3461 و ترمذی در جامع خویش، حدیث شماره 1231 روایت نموده اند واستادآلبانی رحمه الله آنرا حسن دانسته است)

از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرکس دو معامله (نقد ونسیه) در یک معامله (برای خرید یک کالا) انجام داد پس برایش کمتر آن دو(قیمت نقد) است ویا برایش ربا (قیمت نسیه با افزایش قیمت) است .

بعنوان مثال اگر فردی گفت من این کالای خودم را به نقد به هزار تومان و به نسیه به یک هزار پانصد تومان می فروشم حالا اگر فردی آن را نقدا به هزار بخرد جایز است و اگر نسیه وبه هزار و پانصد تومان بخرد سود وربا است ، زیرا این پانصد تومان اضافی که آن فرد گرفته در مقابل تأخیر پرداخت قیمت گرفته است و گویا به نوعی سود پولش را گرفته است زیرا آن فرد با خودش فکر نموده که اگر تا آن وقت این پول در دستم خودم می بود من این قدر سود بدست می آوردم و حالا که به دست مشتری است پس سودش را از او می گیرم .

ابن مسعود رضی الله عنه می فرماید : " صفقتان فی صفقة ربا " دو معامله (نقد ونسیه) در یک معامله(در یک جنس) سود است یعنی جنسی را به دو قیمت نقد ونسیه عرض نمودن و فروختن سود وربا است.أخرجه ابن أبی شیبة فی " المصنف " ( 8 / 192 / 2 )

در روایتی حسن آمده که  رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند (ولا شرطان فی بیع) یعنی دوشرط (نقد ونسیه)دریک معامله جایز نیست یعنی اینکه فرد بگوید نقدی به هزار و نسیه به هزار و  پانصد می فروشم جایز نیست .
از نظر عقلی هم وقتی به این جریان نگاه شود می بینیم عقل هم حرمت و ناجائز بودن این معامله را تأیید می کند زیرا وقتی که جنس و کالا یکی هست چرا قیمت نسیه آن از قیمت نقد بیشتر است؟! و هر چند مدت بیشتر باشد در قیمت افزایش پیدا می شود مثلا نقدی هزار ، یک ماهه هزارو پانصد وسه ماهه دوهزار..... واین افزایش قیمت فقط بخاطر دیر پرداخت نمودن صورت گرفته است آخر مگر سود وربا علاوه از این است؟

وبرای تحقیق بیشتر ایت مسأله رجوع شود به کتاب القول الفصل فی بیع الأجل نوشته عبدالرحمن عبدالخالق .

توحید : 1

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

ما انسانها بیهوده نیافریده شده ایم بلکه آفرینش ما برای هدفی بس والاست که الله متعال در قرآن کریم آن را بیان می دارد: (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ) 

( ما جن و انس را نیافریدیم جز برای عبادت خویش ) 

پس هدف از آفرینش ما عبادت وبندگی الله تعالی است. و برای عبادت خویش روش و برنامه ای قرار داد که آن را بوسیله پیامبرانی که مبعوث نمود برای ما فرستاد. 

لذا در این مقوله ما بر شناخت خالق و آفریدگار خویش بحث می نماییم آن هم بر اساس آنچه که الله  در کتاب خویش بیان داشته و یا فرستاده اش محمد- صلی الله علیه و آله و سلم- به ما آموخته است . 

مهمترین موضوع شناخت الله تعالی است و توحید او را به جا بیاوریم: 

توحید: 

 در لغت : مصدر است به معنای یکتا شمردن چیزی  هنگامی که آن را یپانه بدانیم و قرار دهیم. 

در اصطلاح شرع: 

یکتا دانستن الله متعال در آنچه که مختص اوست در ربوبیت (رب و آفریدگار بودن)، الوهیت (معبود و شایسته عبادت بودن) و اسماء و صفات. 

لذا توحید بر سه قسم است:  

1-توحید ربوبیت

2- توحید الوهیت 

3- توحید اسماء و صفات 

که  در آیه 65 سوره مریم آمده اند: 

( رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا ) 

ترجمه: (پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان این دو است . پس  تنها او را پرستش کن ، و بر عبادت او بر دوام و شکیبا باش . مگر شبیه و همانندی برای الله پیدا خواهی کرد) 

قسم اول: توحید ربوبیت

یگانه دانستن الله در خلقت، پادشاهی، تدبیر و گرداندن امور. 

یکتا بودن در خلقت:انسان باید معتقد باشد که هیچ خالق و بوجودآورنده ای نیستمگر الله یگانه چنانکه می فرماید: 

(أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ ) اعراف/54 

(آگاه باشید که تنها او می آفریند و تنها او فرمان می دهد ) 

این آیه حصر بودن را می رساند زیرا در کلام عرب تقدیم آنچه که باید تاخیر شود حصر بودن را می رساند. 

و درجای دیگر می فرماید: 

(هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ) فاطر/3  

(آیا جز الله ، آفریننده ای وجود دارد که شما را از آسمان و زمین روزی برساند ) 

 این آیه مختص بودن خلقت برای الله تعالی  را می رساند زیرا استفهام در آن به معنی تحدی است . 

نکته:  

اما آنچه که اثبات خالق غیر از الله آمده است مانند: الله تعالی می فرماید: 

(فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ ) مومنون /14 

(والا مقام و مبارک است  الله که بهترینِ اندازه گیرندگان و سازندگان است) 

 و یا مانند فرموده رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم- در مورد تصویرگران  هنگامی که به آنها گفته می شود می فرماید:  

(أَحْیُوا مَا خَلَقْتُمْ) (بخاری و مسلم)

( زنده گردانید آنچه را که خلق کرده اید) 

این ها خلقت حقیقی  و بوجود آورنده از عدم نیست، بلکه برگرداندن چیزی از حالتی به حالت دیگر است و نیز فرگیر و شامل نیست بلکه محصور به آنچه که برای انسان ممکن است می باشد و نیز در دایره ای تنگ محصور است پس منافی قول ما (تنها دانستن الله در خلقت) نمی باشد. 

                                                                              ادامه دارد ...  .

مختصر روش وضوء در سایه قرآن و سنت


اسلام به ما مسلمانان دستور داده که هرگاه خواستیم نماز بخوانیم به ترتیب زیر وضو بگیریم:

1= نیّت نمودن یعنی با دل اراده وضو گرفتن داشتن.

2 = بسم الله گفتن.

3 = دستان را تا به مچ سه بار شستن .

4 = انگشتان دستان را خلال کردن.

5 = دهان را مسواک زدن .

6 = با دست راست یک مشت آب گرفتن و با نیمی از آن دهان وبا نیم دیگر بینی را آب کشیدن و این عمل را سه بار انجام دادن.

7 = با هر بار آب کشیدن بینی آن را با دست چپ صاف کردن .

8 = برای کسی که روزه ندارد در آب کشیدن بینی مبالغه نمودن .

9 = با دودست سه بار چهره را شستن .

10 = افراد ریش دارمشت آب گرفته زیر زنخدان برده و با آن ریش را خلال نمودن.

11 = دست راست را تا آرنج سه بار شستن .

12 = دست چپ را تا آرنج سه بار شستن .

13 = سر را بدین منوال مسح نمودن که دو دست را با آب خیس نموده در جلوی سر قرار داده و آنها را به سمت عقب سر برده و سپس به جلوی سر باز گرداندن.

14 = گوشها را بدین منوال مسح نمودن که انگشتان سبابه (اشاره)  دودست را در داخل دو گوش برده و دو انگشت ابهام (شصت) دودست در پشت گوشها قرار داده و سپس با چرخاندن انگشتان داخل گوشها و انگشتان بیرون گوشها داخل وبیرون آنها را پاک وصاف نمودن.

15 = پای راست را تا قوزک سه بار شستن .

16 = پای چپ را تا قوزک سه بار شستن .

17 = زمان شستن پاها انگشتان آنها را خلال نمودن.

18 = در پایان وضو اندکی از آب وضو گرفتن وایستاده خوردن.

19 = در پایان وضو اندکی آب گرفته وبر شلواردرقسمت شرمگاه جلو پاشاندن.

20 = بعد از اتمام وضو یکی از دعاهای زیر و یا هر دو را خواندن:

1 = أشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له و أشهد أن محمدا عبده و رسوله اللهم اجعلنی من التوابین و اجعلنی من المتطهرین .

یعنی : گواهی می دهم که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست و او یکتا و بی شریک است و گواهی می دهم که محمد بنده وفرستاده اوست، بار الهی مرا از توبه کنندگان گردانده وازپاکان قرار ده.

2 = سبحانک اللهم و بحمدک أشهد أن لا اله الا أنت أستغفرک و أتوب الیک .

یعنی: بار الهی پاکی ترا بیان نموده وستایش ترا گفته گواهی می دهم که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست و از تو طلب آمرزش نموده و بسوی تو بازگشته و توبه می نمایم.