مدرسه دینی دارالسنة زرآباد چابهار

مدرسه دینی که شهید دکتر احمد سیاد رحمه الله آن را تأسیس نموده است.

مدرسه دینی دارالسنة زرآباد چابهار

مدرسه دینی که شهید دکتر احمد سیاد رحمه الله آن را تأسیس نموده است.

شبهات حول ابوهریره رضی الله تعالی عنه و نقد آن(2)

شبهات حول ابوهریره رضی الله تعالی عنه و نقد آن(2)

- ابوهریره رضی الله تعالی عنه را هیچ صحابه ای ملامت ننموده و حدیثش را رد نکرده است: بلکه صحابه های بزرگوار و بزرگان دین تعریف و تمجید وی را می کردند و در مورد وی تمجیدهای گفته اند که در مورد کسی دیگر نیست.
طلحه بن عبیدالله –رضی الله عنه-: بدون شک ابوهریره از رسول الله –صلی الله علیه وآله و سلم- چیزهای شنیده که ما نشنیده ایم .
ابن عباس -رضی الله
 تعالی عنهما- : ابوهریره از من بهتر و عالمتر از من است به آنچه که روایت می کند .
امام شافعی: ابوهریره از هم دوران خویش درباره حدیث حافظ تر بود .
حاکم نیشابوری: ابوهریره از جمله حافظ ترین اصحاب رسول الله –صلی الله علیه وآله و سلم- بود .
ابوهریره احادیثی روایت کرده که از رسول الله –صلی الله علیه وآله و سلم- نشنیده بود بلکه از بزرگان صحابه همچو ابوبکر و عمر و فضل بن عباس و اسامه بن زید رضی الله عنهم شنیده بود .
گروهی از صحابه نیز از وی روایت نموده اند من جمله ابن عمر و جابر و ابن عباس رضی الله تعالی عنهم . کسانی که از وی روایت نموده اند از جمله صحابه و تابعین قریب هشتصد نفر هستند .
که این خود نشان دهنده قدر و منزلت وی در نزد صحابه و تابعین است، پس آیا امکان دارد شخصی دارای این مقام و منزلت در نزد بهترین مردان کاروان اول اسلام جای طعن وگمان باشد؟
مستشرقین این معلومات در مورد ابوهریره را از کجا بدست آورده اند؟ در حالی که در مورد وی هیچ منبعی بغیر از منابع اسلامی وجود ندارد، در حالی که در این منابع نه تنها طعن و گمان در مورد ابوهریره وارد شده بلکه بیش از آن مدح و تمجید وی و تاثیر وی در روایت احادیث رسول الله –صلی الله علیه وآله و سلم- وجود دارد . آیا این دروغی صریح و ظلمی آشکار نیست؟ که نیمه پر لیوان را ببینیم و به قسمت خالی آن توجه ای نکنیم؟
البته مستشرقین معذورند در حقد و کینه به ابوهریه، چون آنان دشمنان اسلام هستند؛ اما کسانی که ادعا می کممد که حامیلان اسلامند و در مورد وی غیرتی می شوند و بر ناب نگه داشتن اسلام از خرافات و تفکرات باطل بزعمشان حریصند، چه عذری دارند؟؟؟
اگر چنانچه فکر می کنند که سنت همان تفکرات خرافی است پس بر آنان است که آنچه را که در درون دارند به صراحت ظاهر سازند و خودشان را از این همه خیالبافی و طامات راحت کنند .
- اما این که حدیث ابوهریه را دیگر صحابه رد کرده اند، هیچگاه این نبوده است و آنچه که در مورد ابن عمر و ابن عباس ذکر کرده اند همان یادآوری بوده است که صحابه احادیث را بین خود تکرار می کردند تا که شخصی که فراموش کرده بیاد آورد .
- بثبوت رسیده عمر –رضی الله عنه- یکبار بر وی اعتراض نمود، ابوهریره –رضی الله عنه- حدیث رسول الله –صلی الله علیبه وآله و سلم- را ذکر کرد که فرمود: هر کس بر من عمدا دروغی ببندد پس نشیمنگاهش را در آتش جستجو کند .
و آنچه که در مورد منع نمودن و یا زدن وی بخاطر زیادی روایت نمودن حدیث نقل می کنند هیچ ثبوتی ندارد، و این تهمتی است که دشمنان دیرینه وی می زنند .
علاوه بر این چنانکه گذشت حفظ نمودن پنج هزار حدیث، در این مدت ملازمت امری بعید و عجیب نیست؛ زیرا رسول الله –صلی الله علیه و آله وسلم – جوامع الکلم برانگیخته شده است، و احادیثش از لحاظ متنی کوتاه اما پرمحتوا و معنی هستند . برخی احادیثش مانند « لا تغضب» یک جمله هستند و یا دو جمله ای همانند «اعقلها و توکل» برخی دیگردر حد متوسط و احادیث طولانی زیاد نیستند، ابوهریره همه انواع حدیث را حفظ داشت .
- اما متهم نمودن ابوهریره به بیماری صرع و کمبود عقلی، این رجم بالغیب و وسوسه شیطان است که در واقع هیچ سندی ندارد ، آیا کسانی که این تهمت را می زنند معاصر وی بودند؟ و دیده اند که وی دچار صرع شده و مانند امروزیان داد و فریاد و دیوانه می شد؟
آیا وی را برای تشخیص و درمان این بیماری به بیمارستان و یا پیش طبیب می بردند؟ و کشف کردند که وی دچار صرع و کمبود عقلی است؟؟
اما انچه که معرو است و چنانکه خود نیز می گوید: وی از شدت گرسنگی به خود می پیچید و ضعف می کرد و چون غذا به وی می رسید این ضعفش برطرف می گشت . اصل جریان و تنها دلیلی که وجود دارد همین است ؛ اما این دشمنان، همین مسئله را آبا و تاب داده اند و از کاهی کوهی ساخته تا شاید بتوانند از قدر و منزلت وی بکاهند، لذا این جریان را به بیماری کشنده صرع و کمبود عقل تعبیر کرده اند .
البته این عجیب نیست؛ زیرا تبشیریین و شاگر دانشان مستشرقین، کسی را که قدر و منزلتش بسی از ابوهریره بالاتر است با این عیوب تهمت زده اند ؛ آنان رسول الله –صلی الله علیه وآله و سلم- را متهم ساخته اند هنگامی که وحی بر وی نازل می شد و وی با تمام درک و فهم متوجه آن می گشت تا که آن را از الله با حکمت دریافت کند، و چون وحی تمام می شد وی به حالت عادی برمی گشت و کسانی که در اطرافش بودند آنچه را که بروی نازل شده بود می نوشتند . 
مبشرین و مستشرقین این حالت را به صرع و یا بیماری ای تفسیر کرده اند که برخی مردم به آن دچار می گردند لذا وعی و هوش ظاهری و باطنی یا خارجی و داخلی آنان از بین می رود، این همان چیزی است که در مورد صحاب رسالت الهی می گویند (نگاه کن: الظاهرة القرآنیة از مالک بن نبی) .
از منکرین سنت می پرسیم: آیا شما در توصیف رسول الله –صلی الله علیه وآله و سلم – به بیماری صرع با مستشرقین هم نظر هستید؟؟ اگر با آنان هستید که ما هیچ سخنی با شما نداریم؛ و اگر چنانچه با آنان نیستید شایسته است که در مورد ابو هریره هم وی را مبری بدانید .
ولله الحمد .
نظرات 1 + ارسال نظر
الوسمی دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:24 ب.ظ http://http://kahoorestanian.blogfa.com/

سلام و علیکم با عرض سلام وخسته نباشد خواستم واقعا از شما تشکر کنم واز الله متعال براتون توفیق روز افزون واجر فراوان را خواستارم وبدینوسیله یک عذرخوای نیز به شما بدهکارم واینکه دیروز از مطالب وبتون در وبلاگم استفاده کردم والان از شما اجازه میگیرم واگر هم مایل نبودین حاضرم اون پست رو حذف کنم ...با تشکر فراوان وتقاضای حلالیت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد