مدرسه دینی دارالسنة زرآباد چابهار

مدرسه دینی که شهید دکتر احمد سیاد رحمه الله آن را تأسیس نموده است.

مدرسه دینی دارالسنة زرآباد چابهار

مدرسه دینی که شهید دکتر احمد سیاد رحمه الله آن را تأسیس نموده است.

ابوهریره -رضی الله تعالی عنه-

بسم الله الرحمن الرحیم

ابوهریره و پاسخ شبهات اهل بدعت

هرکس چیزی را ناپسند بداند هر آنچه را که به آن ربط دارد ناپسند می داند، و هر آنچه که بیشتر بدان وابسته باشد را ناپسندتر می د اند، این سرشت و فطرت آدمی است .

اسمش بنابر قول راجح عبدالرحمن بن صخر  دوسی می باشد که در یمن متولد گشت، براثر دعوت طفیل بن عمرو ایمان آورد .

در سال هفتم هجری نزد پیامبر آمد در حالی که رسول الله-صلی الله علیه وآله و سلم- مشغول فتح خیبر بود .

بعد از پیوستن به رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- ملازمت ایشان را بر هر چیزی دیگر ترجیح داد و همیشه همراه وی بود تا جاییکه خود می گوید صحابه های دیگر مشغول زندگی و کسب و کار بودند اما من ملازمت رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- را ترک ننمودم .

ایشان در سال 57 هجری قمری در مدینه وفات یافتند و در همانجا دفن گردیدند .

ابوهریرة-رضی الله عنه- صحابه ای است که بیشترین احادیث را از دهان پیامبر صادق و مصدوق شنید و دورایت نمود چنانکه مرویات وی به بیش از پنج هزار حدیث می رسد .

لذا اهل بدعت و منکرین حدیث رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- سر دشمنی با ابوهریره رضی الله تعالی عنه- دارند و سعی می نمایند تا با متهم نمودن وی به خواسته هایشان که همان ترویج بدعات و خرافات و دور نگه داشتن مردم از اصل دین اسلام برسند. بنابراین در مورد ابوهریره عیب های زیر را مطرح می نمایند:

·      وی شخصی بی سواد بود و خواندن و نوشتن نمی  دانست .

·      بعد از فتح خیبر در سال هفتم هجری مسلمان شد .

·      صحابه وی را سرزنش نموده و روایاتش را رد می کردند .

·      وی احادیث ساختگی بیان نموده و به رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- نسبت می داد .

·      وی دچار بیماری صرع بود، و کمبود عقلی داشت .

هدف از این همه طعن  این بود تا بدین طریقه شخصی که بیشترین احادیث را از رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- شنیده بود مورد طعن قرار داده و از طریق به خواسته خودشان که رد احادیث رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم- است برسند .

نقد شبهات و رد آنها:

آنچه که از بی سوادی ابوهریره نقل کرده اند، نقصی در وی نیست. زیرا بی سوادی تا قبل از اسلام از طبیعت عرب بود و بعد از اسلام نیز تا مدتی ادامه داشت؛ و بی سوادی از تدابیر الله با حکمت بود زیرا:

اولا: عرب بر قوه ذهنی اعتماد داشت، چنانکه شعر و نسب شناسی که بر حافظه و حضور ذهن متکی اند  رونق بسیار داشت . در این دوران قوه حافظه بجایی رسید که وسیله با ارزش  برای حفظ فرهنگ در میان اعراب گردید .

لذا چناچه عربها خواندن و نوشتن می دانستند این ملکه ذهن رو به ضعف می نهاد چنانکه شواهد بر این گواه است . اگر کسی عادت کرده با عینک مطالعه نماید بدون آن حتی نمی تواند کلمه ای را بخواند .

دوما: اما این نداشتن سواد نوشتن و خواندن علامتی است بر اعجاز قرآنی و بریدن زبان حقد و کینه حسودان، زیرا اگر عرب خواندن و نوشتن می دانست دشمنانشان می گفتند که محمد را فردی چیره دست و ماهر تعلیم داده که کلماتی به این زیبایی گفته است و گمان مقابله به مثل قرآن کریم شدت می گرفت . زیرا نبوغ فرد متمدن امری عادی است که دست بکاری بزند که دیگران از انجام آن بازبمانند.

با این کار الله متعال خواست تا اسباب را در میان امتی بی سواد فراهم سازد تا که بدانند شخصی که برگزیده شده از میان خود آنان و همچو آنان بی سواد است  که الله تعالی وی را تعلیم می دهد .

{رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ} [البقرة: 129]

الله تعالی با این امر اراده نمود تا امتی را از نیستی به بهترین امت مبدل سازد، امتی که خود تعلیم دهند آنان باشد، و آنان را که از گذشتگانشان هیچ تمدنی را به ارث نبرده و همچو طفلی بودند  پرورش دهد که بتئانند بزرگتریت تمدنهای آن دوران را به زانو درآورده و به پذیرش فرهنگ اسلامی خویش وادارند .

{هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ} [الجمعة: 2] .

اما بی سواد ابوهریره از جمله شبهاتی است که معاصرین  وارد می نمایند در حالی که علمشان در برخی جوانب به کشف ذره و اتم رسیده اما در جوانبی دیگر از همه رازهای هستی نتوانسته پرده جهل را کنار بزند لذا در این قسمت خود جاهل است .

- دیر اسلام آوردن وی عیب نیست بلکه عیب آنگاه می بود که اسلام نمی آورد، اسلام آورد و اسلامش نیکو گشت و همزمان از بزرگان علم و هم اهل عبادت گشت ، قلب و دستش با وجود کمبودی بخشنده بود، الله متعال توبه مخلصانه بنده اش را هر وقت که توبه نماید می پذیرد .

با اسلام ابوهریره الله متعال تمام گناهانش را تبدیل به نیکی نمود و این از فضل و بخشش الله است برای هرکسی که بخواهد:

{إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا} [الفرقان: 70]

این جمله را زیاد تکرار می کنند که ابوهریره این همه حدیث بسیلر رل لز رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- روایت نموده است و این در حای است که فقط چهار سال همراه وی بوده است .با این هدف می خواهند بگویند که وی به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم- آنچه را که نشنیده و یا رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم نفرموده نسبت دهند ؛ این منکرین سنت  ابوهریره را متهم می سازند در حالی که از حقایق معروف  زمدگی ابوهریره خود را بی خبر قلمداد می کنند .

این مرد در بیرون از خانه همراه و ملازم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم- بود و بر شنیدن سخنانش حریص بود، وی شخصی فقیر و بیچیز بود و همیشه همراه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم- می گشت تا که همراه وی خود را از گرسنگی برهاند و از تعالیم وی بهره بگیرد .

باز هم  در حالی که ابوهریره احادیث زیادی روایت نموده است اما اگر این احادیثی را که روایت نموده است تقسیم بر روزهای نماییم که همراه و هم صحبت رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- نماییم بطور متوسط تقریبا هر روز چهار خدیث روایت نموده است، این امری عجیب نیست که به خواهیم بر این کار ابوهریره را ملامت نماییم و وی را به همین خاطرمتهم به دروغگویی نسبت به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم- کنیم .

                                                     ادامه دارد ....