مدرسه دینی دارالسنة زرآباد چابهار

مدرسه دینی که شهید دکتر احمد سیاد رحمه الله آن را تأسیس نموده است.

مدرسه دینی دارالسنة زرآباد چابهار

مدرسه دینی که شهید دکتر احمد سیاد رحمه الله آن را تأسیس نموده است.

ستارگان اسلام

انسان، در کالبد خاکیش همان انسان است. و از او اموری سر می زند که از هر انسانی ممکن است سر زند. پس منشأ حق و خیر بوده، و نیز می تواند منشأ باطل و شر باشد. ممکن است حق و خیر در انسانی به نطاقی وسیع توسعه یافته و در نتیجه این فرد اهل حق و خیر گردد، و این مسئله مانع آن نمی شود که این شخص دارای لغزشهایی نیز باشد. و بر عکس ممکن است که باطل و شر در انسان دیگری به مقدار زیاد توسعه یافته و در نتیجه این شخص اهل باطل و شر گردد. و این مسئله نیز مانع آن نمی گردد که هر از گاهی از این شخص اعمالی صالح سر بزند.

پس بر همه کسانی که می خواهند در مورد اهل حق و خیر سخن بگویند واجب است که اگر از آنان لغزشهایی یافتند، حق و خیر آنان را به خاطر این لغزشها نادیده نگرفته و آن را کفران نکنند، چون این لغزشها هرگز آن حسنات بزرگ را از بین نخواهد برد. و نیز کسانی که می خواهند در مورد اهل باطل و شر سخن بگویند، اگر از آنان اموری صالح نیز یافتند، مردم را به این وهم نیاندازند که آن حسنات اندک، باطل و شر آنان را از بین خواهد برد.

حوادث صد ساله اول از عصور اسلام از معجزات تاریخ بشمار می روند. و نمونه اعمالی که اهل این صد سال از گذشته افتخار آفرین ما انجام دادند را هرگز قبل از آنان امتهای روم و یونان انجام نداده اند و پس از آنان نیز هیچ امتی را یارای انجام آن نیست.

ابوبکر، عمر و دیگر خلفای راشد چهارگانه، و دیگر برادران آنان که از عشره مبشره به بهشت بودند، و نیز همترازان آنان از اصحاب رسول خدا- صلى الله علیه وسلم -، خصوصاً آنانی که با او بوده و با همیاری و همکاری نزدیک با او به صحبت شیرین و افتخار آفرین او نائل شدند - کسانی که قبل و نیز بعد از فتح انفاق نموده و قتال کردند - همه و همه خورشید هایی بودند که فقط و فقط برای یکبار در آسمان انسانیت درخشیدن گرفته، و دیگر آسمان بشریت هرگز طمع آنرا نخواهد داشت که طلوع همانند آنان را در دل خویش ببیند. مگر اینکه مسلمانان بر این مسئله عزم کنند که بار دیگر به فطرت اسلام باز گشته، و دوباره خود را به ادب اسلام بیارایند. پس آنگاه است که خداوند از آنان خلق دیگری خواهد ساخت که برای حق و خیر زیست نموده، و همواره با باطل و شر در حال نبرد می باشد، تا آنزمان که انسانیت راه حقیقتش را بسوی سعادت باز یابد. و اصحاب رسول خدا، این خورشید های آسمان اسلام، در منزلت و مرتبه تفاوت داشته، و فضائل متفاوتی دارند. اما همین را بدانیم که با وجود این تفاوت منزلت، اینان همه فضلند و بس. و اگر افاضل و دست اندرکاران تاریخ مسلمانان شروع به تمییز و جدا نمودن آثار اصیل و دخیل سیرت آن بزرگواران نموده و احادیث ساختگی را از احادیث ناب جدا کنند، از آنچه برادران «أبولؤلؤه»، و «عبدالله بن سبأ» و مجوس برای مشوه ساختن آنان اختراع نموده اند، دهشت همه وجودشان را فراخواهد گرفت. آری، آنان نتوانستند که با اسلام روی در روی، مواجهه شریفی داشته و با افتخار در مقابل آن مقاومت کنند. و به همین خاطر به همراه اینگونه نیرنگ به قلعه آن داخل شده، و به سراغ مسلمانان رفتند. آنان در اسلام اموری را داخل نمودند که به آن تعلقی نداشت، و به سیرت رجال آن مسائلی چسباندند که از سجایای اهل اسلام به دور بود. و بدینگونه بود که بزرگترین رسالتهای خداوندی و کامل ترین آنان، به طریقه ای از خمول و کسادی و جمود تبدیل شد که می بایست به زهر خویش اسلام و مسلمانان را از پای در می آورد. و اگر نیروی حیات بخش خارق العاده موجود در اسلام نبود، این هلاکت اجتناب ناپذیر بود. پس با تمسک به سیرت رجال آن را از تشویه دشمنان زدوده، و بدین ترتیب در طریق آنان گام برداریم، امید است که مسلمانانی همانند آنان تبدیل شده، و از اسلام دروغین دشمنان صحابه و تابعین آنها بدور باشیم.

« محب الدین خطیب رحمه الله علیه»

شبهات حول ابوهریره رضی الله تعالی عنه و نقد آن(2)

شبهات حول ابوهریره رضی الله تعالی عنه و نقد آن(2)

- ابوهریره رضی الله تعالی عنه را هیچ صحابه ای ملامت ننموده و حدیثش را رد نکرده است: بلکه صحابه های بزرگوار و بزرگان دین تعریف و تمجید وی را می کردند و در مورد وی تمجیدهای گفته اند که در مورد کسی دیگر نیست.
طلحه بن عبیدالله –رضی الله عنه-: بدون شک ابوهریره از رسول الله –صلی الله علیه وآله و سلم- چیزهای شنیده که ما نشنیده ایم .
ابن عباس -رضی الله
 تعالی عنهما- : ابوهریره از من بهتر و عالمتر از من است به آنچه که روایت می کند .
امام شافعی: ابوهریره از هم دوران خویش درباره حدیث حافظ تر بود .
حاکم نیشابوری: ابوهریره از جمله حافظ ترین اصحاب رسول الله –صلی الله علیه وآله و سلم- بود .
ابوهریره احادیثی روایت کرده که از رسول الله –صلی الله علیه وآله و سلم- نشنیده بود بلکه از بزرگان صحابه همچو ابوبکر و عمر و فضل بن عباس و اسامه بن زید رضی الله عنهم شنیده بود .
گروهی از صحابه نیز از وی روایت نموده اند من جمله ابن عمر و جابر و ابن عباس رضی الله تعالی عنهم . کسانی که از وی روایت نموده اند از جمله صحابه و تابعین قریب هشتصد نفر هستند .
که این خود نشان دهنده قدر و منزلت وی در نزد صحابه و تابعین است، پس آیا امکان دارد شخصی دارای این مقام و منزلت در نزد بهترین مردان کاروان اول اسلام جای طعن وگمان باشد؟
مستشرقین این معلومات در مورد ابوهریره را از کجا بدست آورده اند؟ در حالی که در مورد وی هیچ منبعی بغیر از منابع اسلامی وجود ندارد، در حالی که در این منابع نه تنها طعن و گمان در مورد ابوهریره وارد شده بلکه بیش از آن مدح و تمجید وی و تاثیر وی در روایت احادیث رسول الله –صلی الله علیه وآله و سلم- وجود دارد . آیا این دروغی صریح و ظلمی آشکار نیست؟ که نیمه پر لیوان را ببینیم و به قسمت خالی آن توجه ای نکنیم؟
البته مستشرقین معذورند در حقد و کینه به ابوهریه، چون آنان دشمنان اسلام هستند؛ اما کسانی که ادعا می کممد که حامیلان اسلامند و در مورد وی غیرتی می شوند و بر ناب نگه داشتن اسلام از خرافات و تفکرات باطل بزعمشان حریصند، چه عذری دارند؟؟؟
اگر چنانچه فکر می کنند که سنت همان تفکرات خرافی است پس بر آنان است که آنچه را که در درون دارند به صراحت ظاهر سازند و خودشان را از این همه خیالبافی و طامات راحت کنند .
- اما این که حدیث ابوهریه را دیگر صحابه رد کرده اند، هیچگاه این نبوده است و آنچه که در مورد ابن عمر و ابن عباس ذکر کرده اند همان یادآوری بوده است که صحابه احادیث را بین خود تکرار می کردند تا که شخصی که فراموش کرده بیاد آورد .
- بثبوت رسیده عمر –رضی الله عنه- یکبار بر وی اعتراض نمود، ابوهریره –رضی الله عنه- حدیث رسول الله –صلی الله علیبه وآله و سلم- را ذکر کرد که فرمود: هر کس بر من عمدا دروغی ببندد پس نشیمنگاهش را در آتش جستجو کند .
و آنچه که در مورد منع نمودن و یا زدن وی بخاطر زیادی روایت نمودن حدیث نقل می کنند هیچ ثبوتی ندارد، و این تهمتی است که دشمنان دیرینه وی می زنند .
علاوه بر این چنانکه گذشت حفظ نمودن پنج هزار حدیث، در این مدت ملازمت امری بعید و عجیب نیست؛ زیرا رسول الله –صلی الله علیه و آله وسلم – جوامع الکلم برانگیخته شده است، و احادیثش از لحاظ متنی کوتاه اما پرمحتوا و معنی هستند . برخی احادیثش مانند « لا تغضب» یک جمله هستند و یا دو جمله ای همانند «اعقلها و توکل» برخی دیگردر حد متوسط و احادیث طولانی زیاد نیستند، ابوهریره همه انواع حدیث را حفظ داشت .
- اما متهم نمودن ابوهریره به بیماری صرع و کمبود عقلی، این رجم بالغیب و وسوسه شیطان است که در واقع هیچ سندی ندارد ، آیا کسانی که این تهمت را می زنند معاصر وی بودند؟ و دیده اند که وی دچار صرع شده و مانند امروزیان داد و فریاد و دیوانه می شد؟
آیا وی را برای تشخیص و درمان این بیماری به بیمارستان و یا پیش طبیب می بردند؟ و کشف کردند که وی دچار صرع و کمبود عقلی است؟؟
اما انچه که معرو است و چنانکه خود نیز می گوید: وی از شدت گرسنگی به خود می پیچید و ضعف می کرد و چون غذا به وی می رسید این ضعفش برطرف می گشت . اصل جریان و تنها دلیلی که وجود دارد همین است ؛ اما این دشمنان، همین مسئله را آبا و تاب داده اند و از کاهی کوهی ساخته تا شاید بتوانند از قدر و منزلت وی بکاهند، لذا این جریان را به بیماری کشنده صرع و کمبود عقل تعبیر کرده اند .
البته این عجیب نیست؛ زیرا تبشیریین و شاگر دانشان مستشرقین، کسی را که قدر و منزلتش بسی از ابوهریره بالاتر است با این عیوب تهمت زده اند ؛ آنان رسول الله –صلی الله علیه وآله و سلم- را متهم ساخته اند هنگامی که وحی بر وی نازل می شد و وی با تمام درک و فهم متوجه آن می گشت تا که آن را از الله با حکمت دریافت کند، و چون وحی تمام می شد وی به حالت عادی برمی گشت و کسانی که در اطرافش بودند آنچه را که بروی نازل شده بود می نوشتند . 
مبشرین و مستشرقین این حالت را به صرع و یا بیماری ای تفسیر کرده اند که برخی مردم به آن دچار می گردند لذا وعی و هوش ظاهری و باطنی یا خارجی و داخلی آنان از بین می رود، این همان چیزی است که در مورد صحاب رسالت الهی می گویند (نگاه کن: الظاهرة القرآنیة از مالک بن نبی) .
از منکرین سنت می پرسیم: آیا شما در توصیف رسول الله –صلی الله علیه وآله و سلم – به بیماری صرع با مستشرقین هم نظر هستید؟؟ اگر با آنان هستید که ما هیچ سخنی با شما نداریم؛ و اگر چنانچه با آنان نیستید شایسته است که در مورد ابو هریره هم وی را مبری بدانید .
ولله الحمد .

فضائل روز عرفه

بسم الله الرحمن الرحیم

فضائل روز عرفه

1-    روزی است که دین تکمیل شده و نعمت به اکمال رسیدند:

در دو کتاب بخاری و مسلم از امیرالمومنین عمر بن خطاب رضی الله تعالی عنه روایت است که: شخصی یهودی به وی گفت: ای امیر مومنین آیه ای در کتاب شماست که می خوانید، اگر این آیه بر ما معشر یهود نازل می گشت من آن روز را عید می گرفتیم . گفت: کدام آیه؟ یهود گفت: " الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الإسلام دینا " المائدة :3  عمر گفت:ما این روز را شناختیم و مکانی را که در آن بر رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم نازل شده است: رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم در عرفه ایستاده بود در روز جمعه .

2-    روز عید است برای کسلنی که آنجا حاضرند:

رسول الله –صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: رئز عرفه و روز قربانی و روز های تشریق عید اهل اسلام است و ایام خوردن و نوشیدن . (اصحاب سنن این روایت را ذکر کرده اند)

3-    روز است که الله متعال به آن قسم حورده است:

همان روز مشهودی است که الله تعالی می فرماید: " وشاهد ومشهود " البروج :3 ابوهریره رضی الله تعالی عنه می فرماید: که رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: روز موعود روز قیامت است و روز مشهود روز عرقه است و شاهد روز جمعه است .(ترمذی روایت نموده است)

و همان الوتر است که الله به آن قسم خورده است : والشفع والوتر " الفجر :3 ابن عباس می گوید: الشفع روز قربانی است و الوتر روز عرفه است این قول عکرمه و ضحاک است .

4-    روزه گرفتن این روز سبب بخشش گناهان دو سال می گردد:

از ابو قتاده رضی الله عنه روایت است که از رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم در مورد روزه روز عرفه سوال کرده شد فرمودند: گناهان سال گذشته و سال آینده را می بخشد ( مسلم روایت کرده است)

روزه در روز عرفه برای غیر از حاجیان مستحب است، و برای حاجیان مستحب نیست زیرا رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم روزه نگرفتند، و همچنین از ایشان روایت شده است که از روزه گرفتن روز عرفه در عرفات نهی کرده اند .

5-    عرفه روزی است که الله متعال در همین روز از فرزندان آدم عهد گرفت:

از ابن عباس رضی الله تعالی عنهما روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: الله متعال از فرزندان آدمدر روز نعمان یعنی عرفه عهد گرفت ... (احمد روایت نموده است )

6-    روز بخشش گناهان و آزادی از آتش و فخر فروشی به اهل عرفات است:

در صحیح مسلم از عائشه رضی الله تعالی عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: هیچ رذوزی نیست که در آن بیشتر از روز عرفه بنده اش را از آتش برهاند ، و الله تعالی نزدیک می آید و بر ملائکه اش فخر فروشی می نماید و می فرماید: این ها چه می خواهند؟

و از ابن عمر رضی الله تعالی عنهما روایت کزده که رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: الله تعالی در آخر وقت عرفه بر ملائکه اش به اهل عرفات فخر می فروشد و می فرماید: به بندگانم نگاه کنید که برای من آمدند سربرهنه و غبار آلود . (احمد روایت کرده است)

الله تعالی آگاهتر وداناتر است .

 گرفته شده از سایت الاسلام سوال و جواب به شماره 7284

ابوهریره -رضی الله تعالی عنه-

بسم الله الرحمن الرحیم

ابوهریره و پاسخ شبهات اهل بدعت

هرکس چیزی را ناپسند بداند هر آنچه را که به آن ربط دارد ناپسند می داند، و هر آنچه که بیشتر بدان وابسته باشد را ناپسندتر می د اند، این سرشت و فطرت آدمی است .

اسمش بنابر قول راجح عبدالرحمن بن صخر  دوسی می باشد که در یمن متولد گشت، براثر دعوت طفیل بن عمرو ایمان آورد .

در سال هفتم هجری نزد پیامبر آمد در حالی که رسول الله-صلی الله علیه وآله و سلم- مشغول فتح خیبر بود .

بعد از پیوستن به رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- ملازمت ایشان را بر هر چیزی دیگر ترجیح داد و همیشه همراه وی بود تا جاییکه خود می گوید صحابه های دیگر مشغول زندگی و کسب و کار بودند اما من ملازمت رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- را ترک ننمودم .

ایشان در سال 57 هجری قمری در مدینه وفات یافتند و در همانجا دفن گردیدند .

ابوهریرة-رضی الله عنه- صحابه ای است که بیشترین احادیث را از دهان پیامبر صادق و مصدوق شنید و دورایت نمود چنانکه مرویات وی به بیش از پنج هزار حدیث می رسد .

لذا اهل بدعت و منکرین حدیث رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- سر دشمنی با ابوهریره رضی الله تعالی عنه- دارند و سعی می نمایند تا با متهم نمودن وی به خواسته هایشان که همان ترویج بدعات و خرافات و دور نگه داشتن مردم از اصل دین اسلام برسند. بنابراین در مورد ابوهریره عیب های زیر را مطرح می نمایند:

·      وی شخصی بی سواد بود و خواندن و نوشتن نمی  دانست .

·      بعد از فتح خیبر در سال هفتم هجری مسلمان شد .

·      صحابه وی را سرزنش نموده و روایاتش را رد می کردند .

·      وی احادیث ساختگی بیان نموده و به رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- نسبت می داد .

·      وی دچار بیماری صرع بود، و کمبود عقلی داشت .

هدف از این همه طعن  این بود تا بدین طریقه شخصی که بیشترین احادیث را از رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- شنیده بود مورد طعن قرار داده و از طریق به خواسته خودشان که رد احادیث رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم- است برسند .

نقد شبهات و رد آنها:

آنچه که از بی سوادی ابوهریره نقل کرده اند، نقصی در وی نیست. زیرا بی سوادی تا قبل از اسلام از طبیعت عرب بود و بعد از اسلام نیز تا مدتی ادامه داشت؛ و بی سوادی از تدابیر الله با حکمت بود زیرا:

اولا: عرب بر قوه ذهنی اعتماد داشت، چنانکه شعر و نسب شناسی که بر حافظه و حضور ذهن متکی اند  رونق بسیار داشت . در این دوران قوه حافظه بجایی رسید که وسیله با ارزش  برای حفظ فرهنگ در میان اعراب گردید .

لذا چناچه عربها خواندن و نوشتن می دانستند این ملکه ذهن رو به ضعف می نهاد چنانکه شواهد بر این گواه است . اگر کسی عادت کرده با عینک مطالعه نماید بدون آن حتی نمی تواند کلمه ای را بخواند .

دوما: اما این نداشتن سواد نوشتن و خواندن علامتی است بر اعجاز قرآنی و بریدن زبان حقد و کینه حسودان، زیرا اگر عرب خواندن و نوشتن می دانست دشمنانشان می گفتند که محمد را فردی چیره دست و ماهر تعلیم داده که کلماتی به این زیبایی گفته است و گمان مقابله به مثل قرآن کریم شدت می گرفت . زیرا نبوغ فرد متمدن امری عادی است که دست بکاری بزند که دیگران از انجام آن بازبمانند.

با این کار الله متعال خواست تا اسباب را در میان امتی بی سواد فراهم سازد تا که بدانند شخصی که برگزیده شده از میان خود آنان و همچو آنان بی سواد است  که الله تعالی وی را تعلیم می دهد .

{رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ} [البقرة: 129]

الله تعالی با این امر اراده نمود تا امتی را از نیستی به بهترین امت مبدل سازد، امتی که خود تعلیم دهند آنان باشد، و آنان را که از گذشتگانشان هیچ تمدنی را به ارث نبرده و همچو طفلی بودند  پرورش دهد که بتئانند بزرگتریت تمدنهای آن دوران را به زانو درآورده و به پذیرش فرهنگ اسلامی خویش وادارند .

{هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ} [الجمعة: 2] .

اما بی سواد ابوهریره از جمله شبهاتی است که معاصرین  وارد می نمایند در حالی که علمشان در برخی جوانب به کشف ذره و اتم رسیده اما در جوانبی دیگر از همه رازهای هستی نتوانسته پرده جهل را کنار بزند لذا در این قسمت خود جاهل است .

- دیر اسلام آوردن وی عیب نیست بلکه عیب آنگاه می بود که اسلام نمی آورد، اسلام آورد و اسلامش نیکو گشت و همزمان از بزرگان علم و هم اهل عبادت گشت ، قلب و دستش با وجود کمبودی بخشنده بود، الله متعال توبه مخلصانه بنده اش را هر وقت که توبه نماید می پذیرد .

با اسلام ابوهریره الله متعال تمام گناهانش را تبدیل به نیکی نمود و این از فضل و بخشش الله است برای هرکسی که بخواهد:

{إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا} [الفرقان: 70]

این جمله را زیاد تکرار می کنند که ابوهریره این همه حدیث بسیلر رل لز رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- روایت نموده است و این در حای است که فقط چهار سال همراه وی بوده است .با این هدف می خواهند بگویند که وی به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم- آنچه را که نشنیده و یا رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم نفرموده نسبت دهند ؛ این منکرین سنت  ابوهریره را متهم می سازند در حالی که از حقایق معروف  زمدگی ابوهریره خود را بی خبر قلمداد می کنند .

این مرد در بیرون از خانه همراه و ملازم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم- بود و بر شنیدن سخنانش حریص بود، وی شخصی فقیر و بیچیز بود و همیشه همراه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم- می گشت تا که همراه وی خود را از گرسنگی برهاند و از تعالیم وی بهره بگیرد .

باز هم  در حالی که ابوهریره احادیث زیادی روایت نموده است اما اگر این احادیثی را که روایت نموده است تقسیم بر روزهای نماییم که همراه و هم صحبت رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- نماییم بطور متوسط تقریبا هر روز چهار خدیث روایت نموده است، این امری عجیب نیست که به خواهیم بر این کار ابوهریره را ملامت نماییم و وی را به همین خاطرمتهم به دروغگویی نسبت به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم- کنیم .

                                                     ادامه دارد ....

باری الها ! به تو پناه می برم از علمی که سودمند نباشد .

عن جابر بن عبد الله أن النبی صلى الله علیه و سلم قال لا تعلموا العلم لتباهوا به العلماء ولا لتماروا به السفهاء ولا تخیروا به المجالس فمن فعل ذلک فالنار النار (صحیح ابن ماجه )

جابر بن عبدالله رضی الله تعالی عنه می گوید: رسول الله -صلی الله علیه وآله و سلم- فرمودند:علم را برای فخرفروشی بر علما، ومجادله با کم خردان و جلب نظر مردم فرانگیرید؛ و هرکس این کار را انجام دهد پس آتش دوزخ نصیبش می گردد.

عن أبی هریرة :سمعت رسول الله صلى الله علیه و سلم یقول ( ... رجل تعلم العلم وعلمه وقرأ القرآن فأتی به فعرفه نعمه فعرفها قال فما عملت فیها ؟ قال تعلمت العلم وعلمته وقرأت فیک القرآن قال کذبت ولکنک تعلمت العلم لیقال عالم وقرأت القرآن لیقال هو قارئ فقد قیل ثم أمر به فسحب على وجهه حتى ألقی فی النار  ... )

 و در حدیثی دیگر از سه مرد ریاکار که نخستین کسانی هستند که آتش دوزخ با آنان افروخته می گردد سخن به میان آمده است که یکی از آنان کسی است که علم دین و قرآن را فراگرفته و به دیگران آموزش داده است . الله متعال نعمت هایش را به او بازگو می کند و می پرسد: چه عملی انجام داده ای؟ می گوید:به خاطر شما علم فراگرفتم و قرآن را تلاوت نمودم . الله متعال می فرماید: دروغ می گویی . تو به خاطر تعریق و تمجید مردم چنین کردی . و مردم نیز از تو تعریف وتمجید نمودند . آنگاه دستور می دهد که او را واژگون به  دوزخ بیندازند .

علی رضی الله عنه از بروز فتنه هایی در آخر الزمان سخن به میان آورد . عمر رضی الله تعالی عنه پرسید: چه زمانی آشکار می شود؟ علی رضی الله عنه جواب داد:وقتی که کسب دانش بخاطر دین و علم برای عمل نباشد و دنیا به وسیله اعمال اخروی بدست آید . (صحیح الترغیب و الترهیب)