مدرسه دینی دارالسنة زرآباد چابهار

مدرسه دینی که شهید دکتر احمد سیاد رحمه الله آن را تأسیس نموده است.

مدرسه دینی دارالسنة زرآباد چابهار

مدرسه دینی که شهید دکتر احمد سیاد رحمه الله آن را تأسیس نموده است.

وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ

وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا (الاسراء/23)

پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید ، و به پدر و مادر نیکی کنید. هرگاه یکی از آن دو ، و یا هر دوی ایشان نزد تو به سن پیری برسند ، اُف به آنان مگو ! و آنان را از پیش خود مران و با سخنان محترمانه با آن دو سخن بگو .

- قَضَى :فرمان و فیصله الله متعال و به دو دسته تقسیم می شود:

قضای شرعی             قضای کونی

قضای شرعی: جایز است بر آن کسی که بر وی فیصله شده و فرمان داده شده به وقوع بپیوندد و یا تحقق نپذیرد. و این نوع خواست الهی در اموری که الله دوست دارد واقع می شود. مانند  همین آیه ، و یا قضا ممکن است به معنای: شرع و یا به معنای وصیت و سفارش و شبیه همین باشد.

اما قضاء کونی: باید اتفاق بیفتد و ممکن است در آنچه که اله دوست دارد واقع شود و یا در آنچه که الله نمی پسندد اتفاق بیفتد مانند قول الله متعال:

وَقَضَیْنَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوّاً کَبِیراً (الاسراء/4)

در کتاب به بنی اسرائیل اعلام کردیم که دوبار در سرزمین تباهی می ورزید و برتری جوئی بزرگی می کنید و طغیان و عدوان را به غایت ، و ظلم و جور را به نهایت می رسانید.

قضاء در این جا مراد کونی است زیرا الله متعال فساد در زمین را مشروع قرار نداده و نه دوست دارد.

سوال: اگر ثابت شده که قضای کونی ممکن است مورد پسند الله باشد و یا نباشد، پس چگونه الله متعال در مورد چیزی که دوست ندارد قضاوت می کند؟

جواب:همانا محبوب بر دو قسم است:

محبوب به ذات خویش و یا محبوب لغیره .

پس محبوب لغیره ممکن است برای ذات خویش ناپسند بداند اما به خاطر حکمتی که در آن نهفته است از جهتی محبوب و دوست داشتنی واقع می شود و آن را می پسندددر حالی که از طرفی آن را مکروه می داند.

مثال: فساد در زمین از جانب بنی اسرائیل در ذات خویش نزد الله متعال ناپسند است زیرا الله متعال فساد وفسادکاران را دوست ندارد. ولی به خاطر حکمتی که دارد نزد الله محبوب واقع می شود. همچنین: خشکسالی،بیملری و فقر و غیره . زیرا الله متعال رحیم و باشفقت است و دوست ندارد که بر احدی از مخلوقات ظلم کند و آنها را در سختی و مشکلات گرفتار سازد بلکه عکس این امر همیشه برای آنها آسانی را می خواهد ولی بنابر حکمتی که دارد این امور را جاری می سازد، لذا این امور از جهتی نزد الله محبوب هستند.

الله تعالی می فرماید:

ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (الروم/41)

 تباهی و خرابی در دریا و خشکی به خاطر کارهائی پدیدار گشته است که مردمان انجام می داده اند . بدین وسیله سزای برخی از کارهائی را که انسانها انجام می دهند بدیشان می چشاند تا این که آنان برگردند.

 

سوال: چگونه می شود تصور کرد که چیزی از یک جانب محبوب و دوست داشتنی اما از طرفی دیگر ناپسند و مکروه باشد؟

جواب: به عنوان مثال: به یک شخص مریض، جرعه ای از دارو که دارای رنگ و بوی بو وتلخ می باشد داده شود و او بنوشد، در حال که به خاطر بو رنگ بدی که دارد و تلخ است ناپسندش می آید، اما از طرفی دیگر آن را دوست دارد زیرا که شفایش در ان نهفته است، همچنین پزشکی به بیمار بگوید: به خاطر سرطانی که بدان دچار شده دستش باید قطع گردد تا به دیگر بدنت سرایت نکند، وی راضی شده و  دوست دارد که هرچه سریعتر این امر واقع گردد، در حالی که هیچ انسانی دوست ندارد که دستش قطع گردد.

سوال: چرا قول سبحانه و تعالی (وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا) از باب قضاء قدری نیست؟

جواب: این امکان وجود ندارد، زیرا اگر از خواست و اراده قدری بود باید اتفاق می افتاد و همه مردم باید عبادت پروردگارشان را می کردند، اما از باب قضاء شرعی است که گاهی اتفاق می افتد و گاهی نیز حاصل نمی شود.

خطاب در آیه به رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم- است اما درادامه صیغه جمع آمده است: (وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا)  و نگفته (ان لاتعبد). و نظیر آن در قرآن آمده است مانند قول الله متعال (یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء ) (طلاق/1) خطاب در اول موجه به رسول الله بوده و سپس تغییر اسلوب داده و متوجه عموم می شود، از این تغییر اسلوب چه فایده ای حاصل می گردد؟

جواب: 1-برای تذکر است! زیرا تذکر مخاطب امری مطلوب برای متکلم است و در اینجا  با تغییر اسلوب حاصل شده است .

2-رسول الله- صلی الله علیه و اله و سلم- رهبر امت است و خطاب او موجه برای تمام امتش می باشد.

3- در آنجا که رسول الله –صلی الله علیه و آله و سلم- مخاطب قرار داده شده برای او و تمام امت اوست مگر آنکه دلیلی آن را خاص وی بداند.

4- در این آیه مخصوصا به رسول الله –صلی الله علیه وآله و سلم- اشاره شده، زیرا وی: پرورش یافته است نه پرورش دهند، عبادت کننده است نه عبادت شونده که این امر در (تَعْبُدُوا)  داخل است . و برای شرافت  و بزرگی رسول الله –صلی الله علیه و آله و سلم – کفایت می کند که بنده مخلص الله تعالی باشد، به همین خاطر الله متعال در بالاترین درجات به صفت بنده بودن توصیف کرده است؛ چنانکه در مقام دفاع از وی می فرماید: وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا (بقره/23)

اگر درباره آنچه بر بنده خود نازل کرده ایم ، دچار شکّ و دودلی هستید .

و برای ثبوت نبوت وی می فرماید: تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ (فرقان/1)

والا مقام و جاوید کسی است که فرقان ، را بر بنده خود نازل کرده است.

و در بیان اسراء و معراج وی می فرماید:

سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ ( اسراء/1)

تسبیح و تقدیس ذاتی را سزا است که بنده خود  را در شبی از برد

فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى (نجم/10)

پس (جبرئیل) به بنده الله وحی کرد آنچه می بایست وحی کند .

اقسام بندگی:

1-عام: وآن اینکه تمام مخلوقات بندگان الله هستند این شامل تمام مخلوقات حتی کفار نیز می باشد، الله متعال می فرماید:

إِن کُلُّ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمَنِ عَبْداً ( مریم/93)

تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند ، بنده الله مهربان می باشند .

2- بندگی خاص: بندگی نمودن الله متعال بوسیله اطاعت نمودن است، چنانکه می فرماید:

وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً (فرقان/63)

و بندگان رحمان کسانیند که آرام روی زمین راه می روند.

و این در برگیرنده تمامی کسانی می شود که الله متعال را به روشی که مشروع ساخته عبادت می کنند .

3- بندگی خواص: و آن بندگی پیامبران الله است: چنانکه الله متعال در مورد نوح می فرماید:

إِنَّهُ کَانَ عَبْداً شَکُوراً (اسراء/3)

او بنده بسیار سپاسگزاری بود .

 و در مورد محمد-صلی الله علیه و آله وسلم- می فرماید:

وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا (بقره/23)

اگر درباره آنچه بر بنده خود نازل کرده ایم ، دچار شکّ و دودلی هستید .

و در مورد دیگر پیامبران می فرماید:

وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ أُوْلِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ (ص/45)

 از بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب سخن بگو ، آنان که دارای قدرت و بینش بودند .

پس این بندگی و عبادت کردن مضاف به پیامبران است که همان خواص هستند.

-  وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا :و پروردگارت دستور داد که به مادر وپدر نیکی کنید.

والدین شامل مادر و پدر و بالاتر از آنهاست، اما در مورد مادر وپدر رساتر است و هرآن کس که نزدیکتر است به نیکی سزاوارتر می باشد. و اینکه وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا بعد از قول وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ ذکر شده دلالت می کند بر اینکه حق پدر و مادر بعد از حق الله است.

سوال: پس حق رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم- کجاست؟

جواب: حق الله دربرگیرنده حق رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم- است ، زیرا الله عبادت کرده نمی شود مگر با آنچه که رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم- بیان نموده است.

-  إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا یعنی از اذیت و آذار آنها دست برداشتن . در فرموده الله متعال: إِحْسَانًا با نیکی رفتار کردن و در فرموده فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا از اذیت و آزار آنها دست کشیدن و کلمه أُفٍّ به معنای ضجر است اگر گفته شود آنها ناراحت و اذیت می شوند، در این آیه اشاره شده است هنگامی که آنها به پیری رسیدند بار سنگینی بردوش فرزند می شوند که در این حالت نباید آنها را به ضجر بیاورد و در سخن آنها را سرزنش ننماید اگر چنانچه در کاری و یا سخنی دچار لغزش شدند وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا سخن نرم و لطیف با آنها بگوید: به عنوان مثال بگوید الله متعال به تو اجر و پاداش بزرگی دهد، سخن  نیک ممکن است در چند جا باشدة در ادا کردن، لحن کلام، مضمون کلام، و یا مخاطب قرار دادن باشد. لذا نباید با صدای بلندی که سبب اذیت باشد و باعث ضجر شود آنها را صدا بزند .

اما وجه استدلال از این آیه أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ در مورد توحید به خاطر اینکه این آیه دربرگیرنده  دو رکن توحید نفی و اثبات است .

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد