مدرسه دینی دارالسنة زرآباد چابهار

مدرسه دینی که شهید دکتر احمد سیاد رحمه الله آن را تأسیس نموده است.

مدرسه دینی دارالسنة زرآباد چابهار

مدرسه دینی که شهید دکتر احمد سیاد رحمه الله آن را تأسیس نموده است.

عقیده صحیح:

اما عقیده صحیح: ایمان داریم به آنچه که الله متعال برای خویش و یا رسولش برای الله نامها و صفاتی را که بیان داشته اند بدون از تعطیل، تحریف ،بیان کیفیت  وتاویل یا تشبیه قبول داریم.

تحریف در نصوص، تعطیل در معتقدات، بیان کیفیت در صفات و تشبیه در صفات می باشد.

تشبیه در صفات خاص تر از بیان کیفیت است، لذا تمامی کسانی که تشبیه می کنند مانند کسانی هستند که کیفیت صفات را بیان می دارند اما کسانی که معتقد بر کیفیت در صفات هستند مانند کسانی که تشبیه می سازند نیست .

پس بر ما واجب است که عقیده خویش را از این امور پاک سازیم.

منظور از تحریف: تاویلی است که تحریف کنندگان برای نصوص که در مورد صفات آمده در پیش گرفته اند، زیرا آنها خویش را اهل تاویل نامیده اند تا مسلک و روشی را که اختیار کرده اند در نظر مردم نیکو جلوه دهند چون انسنها فطرتا از کلمه تحریف متنفر هستند لذا این نامگذاری به اهل تاویل برای زینت بخشیدن به کلام و تزیین آن برای مدم است تا از آنها متنفر نشوند.

 حقیقت تاویل آنها همان تحریف است؛ بدین معنی که برگرداندن لفظ از معنای ظاهری آن می باشد که ما می گوییم: این تاویل اگر چنانچه دلیل صحیحی بر آن دلالت کند تاویل به معنای تفسیر است. و اگر چنانچه بدون دلیل و نص صحیحی باشد همان تحریف و تغییر کلام از جایگاه و معنای آن است، لذا اهل تحریف کسانی هستند که به همین روش گمراه شدند، آنها صفات را ثابت می نمایند اما با تحریف، بنابراین دچار لغزش شده و مسیری را به غیر از مسیر اهل سنت و الجماعت در پیش گرفتند؛ لذا آنها نباید خود را اهل سنت و جماعت بدانند، زیرا مضاف شدن به چیزی تقاضای نسبت می کند اما اینها دچار کجروی شده و از سنت و روش رسول الله –صلی الله علیه و آله وسلم- دور گشتند در حال که اهل سنت به سنت چنگ زده اند و بدان معتقد می باشند .

و همچنین جماعت: که در اصل به معنای اجتماع و جمع شدن بر چیز واحدی است در حالی که اینها در نظریاتشان متفق نیستند، زیرا در کتب شان تداخل و تناقض و اضطراب وجود دارد تا جای که برخی بعضی دیگر را گمراه می پندارند.

رازی از سران اهل کلام اینگونه می گوید:

نهایت اقدام عقل ها دربند است .

و بیشتر سعی و تلاش جهانیان گمراهی است .

و روح ها از جسم هایمان در وحشتند.

و نهایت زندگانی ما سختی و مشکلاتند .

و هیچ استفاده ای از بحثهایمان در طول عمر نبردیم.

به غیر از اینکه قیل و قال ها را در آن جمع کردیم.

سپس می گوید: من در روش کلامیه و منهج فلاسفه تامل نمودم، در آنها چیزی نیافتم که باعث شفابخشی بیماری باشند و بهترین روش را روش قرآن یافتم که در اثبات بخوان :

الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ( طه/5)

الله مهربانی است که بر تخت سلطنت قرار گرفته است

إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ  (فاطر/10)

گفتار پاکیزه به سوی الله اوج می گیرد

یعنی ثابت و قبول کن و در مورد نفی همانندو مثل بخوان:

لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ  (شوری/11)

هیچ چیزی همانند الله نیست

وَلَا یُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً (طه/110)

ولی آنان از آفریدگار آگاهی ندارند

یعنی مماثله و همانند را نفی نما و احاطه نمودن وی بوسیله علم را انکار کن و هرکسی که تجربه ای مثل تجربه من را داشته باشد پس شناخت و معرفت من را بدست خواهد آورد.

لذا اهل کلام را می بینی که دچار دوگانگی و سرگردانی هستند، و برکارهایشان مطمئن نیستند اما کسانی را که الله متعال هدایت نموده مطمنئن و سینه هایشان را برای فهم اسلام فراخ نموده است. و سبکبال آنچه را که در کتاب الله و سنت رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم-، از اسماء و صفاتی را که الله برای خویش ثابت  و بیان نموده ، قبول دارند و ثابت می پندارند، زیرا هیچ احدی نسبت به الله از خود الله داناتر نیست و هیچ گفته ای نیز از سخنان الله صادق تر نیست و هیچ بیانی از بیان الله واضح تر نیست. چنانکه می فرماید:

 یُرِیدُ اللّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ ( نساء/26)

الله می خواهد برایتان روشن کند

یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ أَن تَضِلُّواْ  ( نساء/176)

الله برایتان روشن می سازد تا گمراه نشوید

وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِّکُلِّ شَیْءٍ ( نحل/89)

و ما این کتاب را بر تو نازل کرده ایم که بیانگر همه چیز است .

وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً ( نساء/122)

و چه کسی در سخن از الله راستگوتر است ؟

وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِیثاً (نساء/87)

و چه کسی از الله راستگوتر است ؟

پس این آیات و آیات دیگر دلالت می کنند که الله برای مخلوقاتش واضح تریت بیان برای رسیدن و وصل شدن آنها به خویش، و آنچه را که مخلوقات برای بیان نمودن آنچه که متعلق به صفات و اسماء الله می باشد را بیان داشته است؛ تا الله متعال را بر اساس بصیرت و شناخت عبادت کنند؛ زیرا عبادت کسی که وی را نمی شناسیم و یا هیچ گونه مشخصات و صفاتی ندارد امری محال است . لذا ضروری است که صفات معبودی را که به او پناه می بریم و وی را عبادت می کنیم بشناسیم.

و انسان نباید به حدی که کیفیت و هم مثل و مانندی است تجاوز نماید. زیرا وی از شناخت نفس خویش که بین پهلوهایش است عاجز می باشد، پس از باب اولی از شناخت حقایقی که الله خویش را بدانها وصف نموده عاجز می باشد. و لهذا بر انسان واجب است که خویش را از سوال کردن در مورد چگونه و چرا که متعلق به اسماء و صفات الله است منع کند.

همچنین مانع از سوال کردن نفس خویش از چگونگی کیفیت شود . و این روش را اگر انسان در پیش بگیرد بسیار آسان و راحت است. احوال سلف اینگونه بود.

چنانکه شخصی پیش امام مالک –رحمة الله – آمد و گفت: ای ابو عبدالله!  ( الرحمن علی العرش استوی) چگونه است؟

امام مالک سرش را برگرداند و جواب داد:« استواء معلوم است و کیفیت غیر معقول و ایمان بدان واجب وسوال از آن بدعت می باشد و من تورا شخصی مبتدع گمان می کنم».

برماست که تسلیم این امر شویم و بگوییم: سمعنا و اطعنا – ایمان آوردیم – و این وظیفه ماست که از مرز قرآن و حدیث تجاوز ننماییم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد