وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ (ذاریات/56)
من جن ها و انسانها را جز برای پرستش خود نیافریده ام.
کلمات کلیدی:
- (خَلَقْتُ): خلق کردم و بوجود آوردم
- (جِنَّ) : عالمی غیبی و پوشیده است و از دو کلمه ج و ن تشکیل یافته که دلالت بر اخفاء و استتار می کند مانند: الجَنّة ، الجِنّة و الجُنّة .
- (إِنسَ) :به این خاطر بدین نام خوانده شدهکه آنها بدون از اُنس و الفت نمی توانند زندگی کنند، چنانکه برخی به بعضی دیگر خو می گیرند و به سوی همدیگر جذب می شوند.
- (إِلَّا لِیَعْبُدُونِ): برخی تفسیر کرده اند: مگر برای اینکه یگانه بدانند و عبادت کنند و نیز برخی دیگر گفته اند: در مقابل الله ذلیل شوند بوسیله اطاعت کردن از آنچه که بدان دستور داده شده اند و دوری نمودن از آنچه که از آن منع شده اند. و از اطاعت کردن وی است که تنها وی را عبادت کنند، و این حکمت آفرینش جن ها و انسانها است.
به همین خاطر الله متعال به بشریت نعمت عقل را عطا نمود، و برای راهنمایی آنان پیام آورانی فرستاد و کتابها را نازل کرد. اگر چنانچه هدف از خلقت انسانها ، همان هدف و غرض آفرینش دیگر بهائم و چهارپایان بود، حکمت فرستادن رسولان از بین می رفت، زیرا انسان نهایتا مانند درختی می رویید و رشد می کرد که سرانجام می شکست و از بین می رفت بدون از اینکه قادر به کوچکترین تغییری شود.
لذا الله تعالی می فرماید:
إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرَادُّکَ إِلَى مَعَادٍ (قصص/85)
همان کسی که قرآن را بر تو واجب گردانده است ، تو را به محلّ بازگشت بزرگ برمی گرداند .
لابد که به معاد برگرداند تا جزای عمل وی را بدهد چنانچه عمل نیک انجام داده به وی پاداش دهد و اگر ناشایسته بود سزایش دهد. حکمت از آفرینش انسان ، رساندن نفع و فایده ای به سبحانه و تعالی نیست چنانکه می فرماید:
مَا أُرِیدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَن یُطْعِمُونِ (ذاریات/57)
من از آنان نه درخواست هیچ گونه رزق و روزی می کنم ، و نه می خواهم که مرا خوراک دهند .
اما قول سبحانه وتعالی:
مَّن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضَاعِفَهُ لَهُ ( بقره/245)
کیست که به الله قرض نیکوئی دهد تا آن را برای او چندین برابر کند ؟
این قرض به الله نیست بلکه الله بی نیاز است، لیکن الله سبحانه و تعالی معامله بندهاش با خود را به قرض تشبیه نموده از این جهت که قرض باید ادا شود، والله متعال خویش را ملزم کرده که پاداش کار بندهاش را به طور کامل بدهد همانطوریکه بدهکار باید قرض طلبکار را بدون کم و کاستی پرداخت نماید.
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ (نحل/36)
ما به میان هر ملّتی پیغمبری را فرستاده ایم که الله را بپرستید و از طاغوت دوری کنید.
- وَلَقَدْ : در این کلمه (و) حرف قسم است و (ل) نیز سوگند دوم می باشد که برای تاکید بیشتر آمده است تا اهمیت موضوع را گوشزد سازد.
- بَعَثْنَا: بیرون کرده و برای هر امتی فرستادیم .
- أُمَّةٍ : به معنای گروهی از مردم است .
چنانکه در هر امتی پیامبری فرستاده شده از زمان نوح گرفته تا زمان پیامبر ما محمد مصطفی-صلی الله علیه و آله و سلم- .
حکمت از فرستادن پیامبران:
الف) اقامه حجت و دلیل: چنانکه الله متعال می فرماید:
رُّسُلاً مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ( نساء/165)
ما پیغمبران را فرستادیم تا مژده رسان ، و بیم دهنده باشند ، و بعد از آمدن پیغمبران حجّت و دلیلی بر الله برای مردمان باقی نماند.
ب) رحمت و شفقت:
وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ ( انبیاء /107)
ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستاده ایم .
ج) بیان راه موصول به الله: زیرا انسان نمی داند که چیزی برای رسیدن به الله لازم است مگر اینکه انبیاء آمده و به وجه تفصیل بیان کرده اند.
- أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ :با ذلت و خواری وی را عبادت کنید.
- اجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ : از طاغوت کناره بگیرید و دوری کنید طوری که وی در طرفی باشد و شما در طرفی دیگر .
- الطَّاغُوتَ :مشتق از طغیان است و صفت مشبه می باشد و طغیان به معنای از حد خویش تجاوز کردن است. چنانکه الله متعال می فرماید:
إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاء حَمَلْنَاکُمْ فِی الْجَارِیَةِ ( الحاقه /11)
ما بدان گاه که آب طغیان کرد شما را سوار کشتی کردیم .
لذا آنچه که بر آن اجماع کرده اند که معنای طاغوت می باشد این است که:
آنچه که بنده آن را از حدش فراتر برد با پیروی کردن، عبادت کردن و اطاعت نمودن از وی. و ومرادش این است که وی بدین امر راضی باشد و یا اینکه گفته شود: او طاغوت است به اعتبار عبادت کردنش، پیروی نمودنش و از وی اطاعت کردن. زیرا او را از حدش که الله برایش قرار داده فراتر برده چنانکه عبادت برای وی می شود و از وی پیروی و اطاعت می کند.
پیروی کردن مانند: فالگیران، غیبگویان و ساحران و علمای گمراه .
عبادت کردن: بت پرستی و ستاره پرستی .
اطاعت کردن: اطاعت از دستورات امیران و پادشاهانی که از اطاعت الله خارج شده اند و آنها را به عنوان ارباب خویش قلمداد کردن ، چنانکه: آنچه را که الله حرام گردانیده اما امیرانش حلال قرار داده اند وی نیز حلال بداند و یا عکس این امر.
اینها طاغوتیان هستند و انجام دهنده این امور پیرو و یاران طاغوتیان می باشند.
الله تعالی می فرماید:
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیباً مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ (نساء/51)
آیا در شگفت نیستی از کسانی که بهره ای از کتاب بدیشان رسیده است به بتان و شیطان ایمان می آورند ؟
وجه دلالت آیه بر توحید:
بت ها طاغوتیانی هستند که به غیر از اله عبادت کرده می شوند. و توحید تحقق نمی پذیرد مگر با دو رکن که عبارتند از:
1- اثبات 2- نفی
زیرا اثبا محض و تنها مانع مشارکت در الوهیت الله نمی شود و همچنین نفی محض و تنها، همان انکار و تعطیل محض است که معتقد به هیچ خدایی نیست.
به عنوان مثال: اگر گفته شود: زید ایستاده است، که دلالت بر ایستاده بودن زید می کند اما دال بر اینکه زید تنها ایستاده است نیست بلکه ممکن است که کسانی دیگر با زید ایستاده اند اما ذکر نکرده است. که این همان اثبات محض است که منکر وجود اله های بغیر از الله یگانه نمی کند بلکه تنها ثابت می نماید که الله ، اله است که در این صورت ممکن است اله های دیگر وجود داشته باشد که منکر آن نشده بلکه ذکر نکرده است که این امری مردود است.
و یا بگوید: هیچ کس نایستاده است که این همان نفی محض است که در این صورت منکر هر نوع اله خواهد شد که این امر را هیچ عاقلی نمی پذیرد .
لذا اگر چنانچه بخواهد که صفت ایستادن را تنها به زید اختصاص دهد باید بگوید: هیچ کس نایستاده مگر زید . که در این صورت همان نفی و اثبات با هم است که این امر صحیح و درست است.