مدرسه دینی دارالسنة زرآباد چابهار

مدرسه دینی که شهید دکتر احمد سیاد رحمه الله آن را تأسیس نموده است.

مدرسه دینی دارالسنة زرآباد چابهار

مدرسه دینی که شهید دکتر احمد سیاد رحمه الله آن را تأسیس نموده است.

فضائل روز عرفه

بسم الله الرحمن الرحیم

فضائل روز عرفه

1-    روزی است که دین تکمیل شده و نعمت به اکمال رسیدند:

در دو کتاب بخاری و مسلم از امیرالمومنین عمر بن خطاب رضی الله تعالی عنه روایت است که: شخصی یهودی به وی گفت: ای امیر مومنین آیه ای در کتاب شماست که می خوانید، اگر این آیه بر ما معشر یهود نازل می گشت من آن روز را عید می گرفتیم . گفت: کدام آیه؟ یهود گفت: " الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الإسلام دینا " المائدة :3  عمر گفت:ما این روز را شناختیم و مکانی را که در آن بر رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم نازل شده است: رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم در عرفه ایستاده بود در روز جمعه .

2-    روز عید است برای کسلنی که آنجا حاضرند:

رسول الله –صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: رئز عرفه و روز قربانی و روز های تشریق عید اهل اسلام است و ایام خوردن و نوشیدن . (اصحاب سنن این روایت را ذکر کرده اند)

3-    روز است که الله متعال به آن قسم حورده است:

همان روز مشهودی است که الله تعالی می فرماید: " وشاهد ومشهود " البروج :3 ابوهریره رضی الله تعالی عنه می فرماید: که رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: روز موعود روز قیامت است و روز مشهود روز عرقه است و شاهد روز جمعه است .(ترمذی روایت نموده است)

و همان الوتر است که الله به آن قسم خورده است : والشفع والوتر " الفجر :3 ابن عباس می گوید: الشفع روز قربانی است و الوتر روز عرفه است این قول عکرمه و ضحاک است .

4-    روزه گرفتن این روز سبب بخشش گناهان دو سال می گردد:

از ابو قتاده رضی الله عنه روایت است که از رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم در مورد روزه روز عرفه سوال کرده شد فرمودند: گناهان سال گذشته و سال آینده را می بخشد ( مسلم روایت کرده است)

روزه در روز عرفه برای غیر از حاجیان مستحب است، و برای حاجیان مستحب نیست زیرا رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم روزه نگرفتند، و همچنین از ایشان روایت شده است که از روزه گرفتن روز عرفه در عرفات نهی کرده اند .

5-    عرفه روزی است که الله متعال در همین روز از فرزندان آدم عهد گرفت:

از ابن عباس رضی الله تعالی عنهما روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: الله متعال از فرزندان آدمدر روز نعمان یعنی عرفه عهد گرفت ... (احمد روایت نموده است )

6-    روز بخشش گناهان و آزادی از آتش و فخر فروشی به اهل عرفات است:

در صحیح مسلم از عائشه رضی الله تعالی عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: هیچ رذوزی نیست که در آن بیشتر از روز عرفه بنده اش را از آتش برهاند ، و الله تعالی نزدیک می آید و بر ملائکه اش فخر فروشی می نماید و می فرماید: این ها چه می خواهند؟

و از ابن عمر رضی الله تعالی عنهما روایت کزده که رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: الله تعالی در آخر وقت عرفه بر ملائکه اش به اهل عرفات فخر می فروشد و می فرماید: به بندگانم نگاه کنید که برای من آمدند سربرهنه و غبار آلود . (احمد روایت کرده است)

الله تعالی آگاهتر وداناتر است .

 گرفته شده از سایت الاسلام سوال و جواب به شماره 7284

ابوهریره -رضی الله تعالی عنه-

بسم الله الرحمن الرحیم

ابوهریره و پاسخ شبهات اهل بدعت

هرکس چیزی را ناپسند بداند هر آنچه را که به آن ربط دارد ناپسند می داند، و هر آنچه که بیشتر بدان وابسته باشد را ناپسندتر می د اند، این سرشت و فطرت آدمی است .

اسمش بنابر قول راجح عبدالرحمن بن صخر  دوسی می باشد که در یمن متولد گشت، براثر دعوت طفیل بن عمرو ایمان آورد .

در سال هفتم هجری نزد پیامبر آمد در حالی که رسول الله-صلی الله علیه وآله و سلم- مشغول فتح خیبر بود .

بعد از پیوستن به رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- ملازمت ایشان را بر هر چیزی دیگر ترجیح داد و همیشه همراه وی بود تا جاییکه خود می گوید صحابه های دیگر مشغول زندگی و کسب و کار بودند اما من ملازمت رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- را ترک ننمودم .

ایشان در سال 57 هجری قمری در مدینه وفات یافتند و در همانجا دفن گردیدند .

ابوهریرة-رضی الله عنه- صحابه ای است که بیشترین احادیث را از دهان پیامبر صادق و مصدوق شنید و دورایت نمود چنانکه مرویات وی به بیش از پنج هزار حدیث می رسد .

لذا اهل بدعت و منکرین حدیث رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- سر دشمنی با ابوهریره رضی الله تعالی عنه- دارند و سعی می نمایند تا با متهم نمودن وی به خواسته هایشان که همان ترویج بدعات و خرافات و دور نگه داشتن مردم از اصل دین اسلام برسند. بنابراین در مورد ابوهریره عیب های زیر را مطرح می نمایند:

·      وی شخصی بی سواد بود و خواندن و نوشتن نمی  دانست .

·      بعد از فتح خیبر در سال هفتم هجری مسلمان شد .

·      صحابه وی را سرزنش نموده و روایاتش را رد می کردند .

·      وی احادیث ساختگی بیان نموده و به رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- نسبت می داد .

·      وی دچار بیماری صرع بود، و کمبود عقلی داشت .

هدف از این همه طعن  این بود تا بدین طریقه شخصی که بیشترین احادیث را از رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- شنیده بود مورد طعن قرار داده و از طریق به خواسته خودشان که رد احادیث رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم- است برسند .

نقد شبهات و رد آنها:

آنچه که از بی سوادی ابوهریره نقل کرده اند، نقصی در وی نیست. زیرا بی سوادی تا قبل از اسلام از طبیعت عرب بود و بعد از اسلام نیز تا مدتی ادامه داشت؛ و بی سوادی از تدابیر الله با حکمت بود زیرا:

اولا: عرب بر قوه ذهنی اعتماد داشت، چنانکه شعر و نسب شناسی که بر حافظه و حضور ذهن متکی اند  رونق بسیار داشت . در این دوران قوه حافظه بجایی رسید که وسیله با ارزش  برای حفظ فرهنگ در میان اعراب گردید .

لذا چناچه عربها خواندن و نوشتن می دانستند این ملکه ذهن رو به ضعف می نهاد چنانکه شواهد بر این گواه است . اگر کسی عادت کرده با عینک مطالعه نماید بدون آن حتی نمی تواند کلمه ای را بخواند .

دوما: اما این نداشتن سواد نوشتن و خواندن علامتی است بر اعجاز قرآنی و بریدن زبان حقد و کینه حسودان، زیرا اگر عرب خواندن و نوشتن می دانست دشمنانشان می گفتند که محمد را فردی چیره دست و ماهر تعلیم داده که کلماتی به این زیبایی گفته است و گمان مقابله به مثل قرآن کریم شدت می گرفت . زیرا نبوغ فرد متمدن امری عادی است که دست بکاری بزند که دیگران از انجام آن بازبمانند.

با این کار الله متعال خواست تا اسباب را در میان امتی بی سواد فراهم سازد تا که بدانند شخصی که برگزیده شده از میان خود آنان و همچو آنان بی سواد است  که الله تعالی وی را تعلیم می دهد .

{رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ} [البقرة: 129]

الله تعالی با این امر اراده نمود تا امتی را از نیستی به بهترین امت مبدل سازد، امتی که خود تعلیم دهند آنان باشد، و آنان را که از گذشتگانشان هیچ تمدنی را به ارث نبرده و همچو طفلی بودند  پرورش دهد که بتئانند بزرگتریت تمدنهای آن دوران را به زانو درآورده و به پذیرش فرهنگ اسلامی خویش وادارند .

{هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ} [الجمعة: 2] .

اما بی سواد ابوهریره از جمله شبهاتی است که معاصرین  وارد می نمایند در حالی که علمشان در برخی جوانب به کشف ذره و اتم رسیده اما در جوانبی دیگر از همه رازهای هستی نتوانسته پرده جهل را کنار بزند لذا در این قسمت خود جاهل است .

- دیر اسلام آوردن وی عیب نیست بلکه عیب آنگاه می بود که اسلام نمی آورد، اسلام آورد و اسلامش نیکو گشت و همزمان از بزرگان علم و هم اهل عبادت گشت ، قلب و دستش با وجود کمبودی بخشنده بود، الله متعال توبه مخلصانه بنده اش را هر وقت که توبه نماید می پذیرد .

با اسلام ابوهریره الله متعال تمام گناهانش را تبدیل به نیکی نمود و این از فضل و بخشش الله است برای هرکسی که بخواهد:

{إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا} [الفرقان: 70]

این جمله را زیاد تکرار می کنند که ابوهریره این همه حدیث بسیلر رل لز رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- روایت نموده است و این در حای است که فقط چهار سال همراه وی بوده است .با این هدف می خواهند بگویند که وی به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم- آنچه را که نشنیده و یا رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم نفرموده نسبت دهند ؛ این منکرین سنت  ابوهریره را متهم می سازند در حالی که از حقایق معروف  زمدگی ابوهریره خود را بی خبر قلمداد می کنند .

این مرد در بیرون از خانه همراه و ملازم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم- بود و بر شنیدن سخنانش حریص بود، وی شخصی فقیر و بیچیز بود و همیشه همراه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم- می گشت تا که همراه وی خود را از گرسنگی برهاند و از تعالیم وی بهره بگیرد .

باز هم  در حالی که ابوهریره احادیث زیادی روایت نموده است اما اگر این احادیثی را که روایت نموده است تقسیم بر روزهای نماییم که همراه و هم صحبت رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم- نماییم بطور متوسط تقریبا هر روز چهار خدیث روایت نموده است، این امری عجیب نیست که به خواهیم بر این کار ابوهریره را ملامت نماییم و وی را به همین خاطرمتهم به دروغگویی نسبت به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم- کنیم .

                                                     ادامه دارد ....

رابطه خویشاوندی و جایگاه آن در اسلام

عن عبد الرحمن بن عوف قال سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول قال الله أنا الرحمن وهی الرحم شققت لها اسما من اسمی من وصلها وصلته ومن قطعها بتته. (رواه ابوداود)
الله می فرماید: من رحمن هستم و رَحم از اسم من اشتقاق یافته است هرکس آن را وصل کند من وی را وصل می کنم و هرکس آن را قطع کند من وی را قطع می نمایم .
وصل نمودن ر
حم کنایه از احسان به نزدیکان و خویشان است، و اینکه با آنان مهربانی نمود و احوالشان را جویا شد هرچند به تو بدی نمایند و از تو دوری گزینند، و قطع نمودن رحم یعنی عکس تمامی اینها عمل کردن و از خویشان و نزدیکان بریدن است . که در این حدیث بدین کار امر شده ایم و هرکس به اندازه توانایی خویش موظف است. قرطبی می گوید: صله رحمی که وصل می گردد دو نوع است: عام و خاص، عام همان صله رحمی است که دین است و برگردن شخص می باشد که با رفت وآمد نمودن و نصیحت کردن، عدل و انصاف و ادای حقوق واجب و مستحب است. و اما صله رحمی خاص: دادن نفقه نزدیکان، احوال آنان را جویا شدن و از لغزشهای آنان چشم پوشی نمودن است. حافظ ابن ابی جمرة می گوید: صله ارحام گاهی با مال و گاهی همکاری در رفع نیازها و دور ساختن ضرر و گاهی با چهره ای خندان و همچنین با دعا و غیره است ؛ خلاصه اینکه: وصل نمودن آن با رساندن آنچه امکان دارد از خیر و نیک و دفع نمودن شر و بلایاست و این هنگامی است که اهل رخم از مسلمانان باشند و اگر چمامچه از زمره کفار یا فجار باشند، در این حالت قطع نمودن رابطه با آنان بخاطر الله خود صله رحمی است بشرط اینکه آنان را وعظ و نصیحت نماید و سپس به آنها اعلام دارد که اگر چنانچه بر کفر یا فسق شان اصرار ورزند با آنان قطع رابطه می نماید با این حال بازهم پشت سر برای آنان دعا نماید . والله اعلم

قلبت را به الله بسپار تا بی نیاز گردی

عن أبی هریرة رضی الله عنه قال تلا رسول الله صلى الله علیه وسلم من کان یرید حرث الآخرة الآیة قال یقول الله :

"ابن آدم! تفرَّغ لعبادتی أملأ صدرک غنىً، وأسدَّ فقرک. وإلا تفعل؛ ملأت صدرک شغلًا، ولم أسدْ فقرک " «سلسله صحیحه و صحیح ابن ماجه»

رسول الله –صلی الله علیه وآله و سلم – آیه من کان یرید حرث الآخرة – را تلاوت نمود و فرمود که الله تعالی می فرماید:

ای فرزند آدم ! برای عبادت من فارغ شو، که سینه ات را از توانگری و بی نیازی پر می سازم و در فقر را به رویت می بندم ولی اگر چنین نکنی ، سینه ات را از گرفتاری پر می سازم و در فقرت را نیز نمی بندم .

ش- دستوری است از جانب الله تعالی برای بندگانش که قلب هایشان را برای عبادتش از امری دیگر خالی سازند . و آن را با چیزی دیگر مشغول نسازند تا که قلب هایشان را از توانگری پر سازد ، به دنیا و زیبایهای و نیز به آنچه که در دستان مردم است چشم ندوزند .

بلکه دنیا در دستانشان باشد نه در قلب هایشان و از آن توشه ای برای آخرت خویش برگیرند؛ همچو مسافری که تنها قصدش از سفر رسیدن به مقصد است؛ روش گذشتگان نیک و قرون اوائل اسلام همین بود .

فقر را بر رویش می بندد تا که محتاج هیچ کس نگردد و نفسش را سبراب نموده و در دنیا زاهدش می گرداند .

 واگر چنانچه آنچه را که الله تعالی به وی دستور داده است انجام ندهد، الله متعال قلبش را مشغول و گرفتار می نماید، چنانکه همش دنیا می گردد و از متاع دنیا سیر نمی گردد ، زیرا در آن فرو رفته و بدآن دل بسته است ، در فقر را بر رویش نمی بندد، بلکه وی دائما محتاج است ، ظاهرا فقیر است گرچه اموال بسیار داشته باشد .

از الله تعالی سلامت و رهایی از دنیا را خواستارم و مرا از دل بستن بدآن در امان بدارد.

 

باری الها ! به تو پناه می برم از علمی که سودمند نباشد .

عن جابر بن عبد الله أن النبی صلى الله علیه و سلم قال لا تعلموا العلم لتباهوا به العلماء ولا لتماروا به السفهاء ولا تخیروا به المجالس فمن فعل ذلک فالنار النار (صحیح ابن ماجه )

جابر بن عبدالله رضی الله تعالی عنه می گوید: رسول الله -صلی الله علیه وآله و سلم- فرمودند:علم را برای فخرفروشی بر علما، ومجادله با کم خردان و جلب نظر مردم فرانگیرید؛ و هرکس این کار را انجام دهد پس آتش دوزخ نصیبش می گردد.

عن أبی هریرة :سمعت رسول الله صلى الله علیه و سلم یقول ( ... رجل تعلم العلم وعلمه وقرأ القرآن فأتی به فعرفه نعمه فعرفها قال فما عملت فیها ؟ قال تعلمت العلم وعلمته وقرأت فیک القرآن قال کذبت ولکنک تعلمت العلم لیقال عالم وقرأت القرآن لیقال هو قارئ فقد قیل ثم أمر به فسحب على وجهه حتى ألقی فی النار  ... )

 و در حدیثی دیگر از سه مرد ریاکار که نخستین کسانی هستند که آتش دوزخ با آنان افروخته می گردد سخن به میان آمده است که یکی از آنان کسی است که علم دین و قرآن را فراگرفته و به دیگران آموزش داده است . الله متعال نعمت هایش را به او بازگو می کند و می پرسد: چه عملی انجام داده ای؟ می گوید:به خاطر شما علم فراگرفتم و قرآن را تلاوت نمودم . الله متعال می فرماید: دروغ می گویی . تو به خاطر تعریق و تمجید مردم چنین کردی . و مردم نیز از تو تعریف وتمجید نمودند . آنگاه دستور می دهد که او را واژگون به  دوزخ بیندازند .

علی رضی الله عنه از بروز فتنه هایی در آخر الزمان سخن به میان آورد . عمر رضی الله تعالی عنه پرسید: چه زمانی آشکار می شود؟ علی رضی الله عنه جواب داد:وقتی که کسب دانش بخاطر دین و علم برای عمل نباشد و دنیا به وسیله اعمال اخروی بدست آید . (صحیح الترغیب و الترهیب)